خاتمی شرطی نگذاشته است / پیشبرد اصلاحات مهمتر از حضور اصلاح طلبان در قدرت است
خاتمی شرطی نگذاشته است / پیشبرد اصلاحات مهمتر از حضور اصلاح طلبان در قدرت است
برخی اصلاح طلبان، پیشبرد اصلاحات را صرفاً و منحصراً با حضور در قدرت مترادف می دانند اما باید توجه داشت پیشبرد اصلاحات مهمتر از حضور اصلاح طلبان در قدرت است.

گفتارنامه: بحث وضعیت فعلی اصلاحات در کشور و همچنین مشارکت مشروط اصلاح طلبان در انتخابات مجلس مدتی است داغ شده است و اختلاف نظر در این باب میان فعالان و نظریه پردازان این جناح سیاسی زیاد به چشم می خورد. دکتر محمد کیانوش راد فعال و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در خصوص برخی تحلیل ها مبنی بر شکست اصلاحات در شرایط فعلی به گفتارنامه گفت: «اصلاحات شکست نخورده و یا دچار مرگ نشده، بلکه با بن بست مواجه شده است».

او از جمله سیاست مدارانی است که همواره سیاسن ورزی واقع بینانه  را دنبال نموده و منشا اصلی رفتارهای زیگزاگی میان برخی اصلاح طلبان را «تضاد باورهای آنان با کنش و عمل سیاسی شان» می داند.

کیانوش راد اذعان دارد نظر مردم به اصلاح طلبان همچون گذشته نیست و البته «صراحت در گفتار و صداقت در رفتار» را نقطه بازگشت مردم به اصلاح طلبان عنوان می کند.

گفت و گوی تفصیلی گفتارنامه با محمد کیانوش راد نماینده مجلس ششم در ادامه می آید:

گفتارنامه: با توجه به مختصات سیاسی فعلی، ارزیابی شما از نحوه ورود اصلاح طلبان به انتخابات مجلس ۹۸چگونه است؟

سخن از نحوه ورود اصلاح طلبان به انتخابات کمی زود بوده و به شرایط گوناگونی که در آینده رخ می دهد، بستگی دارد. به قول ویلسن یکی از نخست وزیران بریتانیا، «در سیاست یک هفته زمان درازی است» و حتی در یک هفته آخر ممکن است همه چیز از شکست به پیروزی و بالعکس تغییر کند. در سیاست مثل جنگ، مهم آن است که چه کسی بیشتر مقاومت می کند. اصلاحات شکست نخورده و یا دچار مرگ نشده، بلکه با بن بست مواجه شده و باید برای خروج از این بن بست، فکری اصلاح طلبانه کرد.

گفتارنامه: اما برخی از تحلیل گران از شکست اصلاحات سخن به میان می آورند.

اصلاحات با همه بن بست ها و محدودیت های پیش رو، هنوز هم به  لحاظ نظری و تاریخی و دیدگاه عمل گرایانه و واقع بینانه بهترین و ممکن ترین گزینه پیش روی فعالان سیاسی است. حتی برای مخالفان نظام و براندازان میهن دوست، گزینه اصلاحات برای ایران در شرایط اکنون و با توجه به مقتضیات ایران مناسب تر است. اصلاحات در ایران شکست نخورده است. اصلاحات گفتمانی جهانی است که به دلایل و عللی حتی چپ جهانی هم متاثر از آن است. در مورد اصلاح طلبان هم نمی توان به رغم همه محدودیت ها و بن بست ها بازهم از شکست صحبت کرد. به نظر می آید نه اصلاح طلبان و نه هسته سخت قدرت واقعی و مخالف اصلاح طلبان، قصد نابودی طرف مخالف را ندارند، زیرا هیچ کدام، نه قدرت حذف طرف مقابل را دارد و نه مصلحت نهایی را در حذف و نابودی طرف مقابل می بینند. هر دو می خواهند دیگری را به تغییر رفتار وادار و دیگری را تحت کنترل خود درآورند. این محدودیت هم برای حاکمیت و هم برای اصلاح طلبان اکنون وجود دارد. اما در آینده، رفتاراشتباه هریک می تواند وضعیت را غیر قابل پیش بینی کند.  البته مردم در صورت احساس تحقیر شدگی و بی تابی و ناامیدی از وضع موجود، ممکن است راهی جز راه حاکمیت و اصلاح طلبان را دنبال کنند.

 

گفتارنامه: وضعیت سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان در شهرستان ها چگونه است ؟

اگرچه وضعیت اجتماعی جامعه و انتظارات مردم از مجلس و لیست امید چندان برآورده نشده است، اما وضعیت شهرستان ها با کلان شهرها متفاوت است. فعالیت های انتخاباتی در شهرستان ها حول محور های محلی و بعضا عشیره ای و طایفه ای آغاز شده است. در کلان شهرها که بعضا متغیرهای سیاسی بر قومی تقدم دارد وضعیت متفاوت و کمرنگ است. ‌در میان اصلاح طلبان، گرچه هنوز فعالیت تشکیلاتی به آهستگی در جریان است، اما مباحث نظری پیرامون  کیفیت و چگونگی ورود و یا عدم ورود در انتخابات مطرح است. به نظر می آید متاسفانه و به دلیل ناامیدی های سیاسی، در انتخابات آتی، پول و سرمایه، خصوصا در شهرستان ها موثر تر باشد.

گفتارنامه: سعید حجاریان یکی از نظریه پردازان اصلاح طلب عنوان نموده با توجه به محدودیت های حاکمیتی برای اصلاح طلبان باید در انتخابات مشارکت مشروط داشته باشیم، اساساً مشارکت مشروط در مختصات فعلی را چگونه تفسیر می کنید؟

وضعیت اصلاح طلبان، اکنون در شرایطی نیست که از شرطِ مشارکت مشروط برای انتخابات استفاده کنند. منظورم از شرایط ، میزان حمایت و اعتمادِ مردم به اصلاح طلبان است. حتی بعضاً بدنه اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده است که خب، به فرض پیروزی در انتخابات، عملا اصلاح طلبان را در بن بست قرار می دهند، و نخواهند گذاشت در اجرای برنامه های شان موفق شوند، پس حضور در انتخابات ولو حتی با فرض پذیرش شرطِ اصلاح طلبان نهایتا نتیجه ای نخواهد داشت. وقتی خودمان آن وضعیت را می دانیم و باز می دانیم که شرایط اصلاح طلبان که لغو نظارت استصوابی است پذیرفته نخواهد شد، باید بگوییم این پیشنهاد بیشتر یک پیشنهاد تهییجی است تا کارگشا. مشارکت مشروط می تواند به این معنا باشد که ما در انتخابات شرکت نمی کنیم مگر آنکه نظارت استصوابی برداشته شود، که می دانیم حداقل اکنون این نظارت نه تنها برداشته نمی شود  بلکه شاید تنگ تر و محدودتر هم بشود. مطالبه انحصاری اصلاح طلبان باید بر لغو نظارت استصوابی باشد، اما وقتی می دانیم این شرط را نمی پذیرند، آنگاه چه باید کرد ؟ وقتی می دانیم همه اصلاح طلبان نه تنها تحریم، بلکه حتی عدم شرکت و عدم معرفی کاندیدا را در عمل نمی پذیرند، آنگاه شرط گذاری چه معنایی دارد؟

گفتارنامه: چندی است این پرسش مطرح می شود که اصلاح طلبان برای چه نهادی شروط بگذارند؛ اساسا اصلاح طلبان اکنون در جایگاهی هستند که شرایط تعیین کنند و از طرف دیگر این امری شدنی و امکان پذیر است؟

خیر! اصلاح طلبان الان در وضعیت شرط گذاری نیستند. روشن است شرط برای حاکمیت و شورای نگهبان  است اما حاکمیت، اهل پذیرش شرط های اصلاح طلبان نیست. وضعیت امروز با دوم خرداد هم که  آقای حجاریان  استراتژی « فشار از پایین، چانه زنی در بالا » را مطرح کرد متفاوت است. این پیشنهاد به رغم درست بودن در شرایطی مدنی، الان ناکارامد است. شرایط اجتماعی و وضعیت ادراکی مردم از توانِ اثر گذاری اصلاح طلبان تغییر کرده است. حتی در میان اصلاح طلبان هم از این جهت ریزش داشته ایم. نه در پایین شرایط برای فشار مهیا است، زیرا حتی نهادهای مدنی مثل محیط زیستی ها و کارگران و… با فشار و تهدید و محدودیت و بعضا سرکوب مواجه هستند،  و نه در بالا چانه زنی ممکن است. چانه زنی در میان اصلاح طلبان ضعیف و در سوی دیگر، حاکمیت نشان داده است که اصولاً اهل  چانه زنی نیست و بیشتر به اجرای برنامه های خویش می اندیشد.

گفتارنامه: در چنین شرایطی چاره کار برای اثربخشی سیاسی اجتماعی اصلاح طلبان چیست؟

در این وضعیت، باید راهی برای گفت و گوهای سازنده و اثر بخش با حاکمیت یافت. این هم به نفع حاکمیت و هم به نفع همه فعالان سیاسی با گرایشات متفاوت اصلاح طلبانه و هم به نفع منافع ملی و جامعه ایرانی است. طرح مشارکت مشروط چه می خواهد بکند ؟ اگر به فرض هم نتیجه بدهد، که نمی دهد، حداکثر رسیدن به تعدادی کرسی های مجلس است، اما حکایت بی اثری همچنان باقی است. متاسفانه این امید که یا پیروزی در انتخابات می توان کاری کرد، به نظر به بن بست رسیده است.

گفتارنامه: بالاخره فکر می کنید اصلاح طلبان در انتخابات شرکت می کنند یا نه ؟

اصلاحات یک طیف وسیع از اصلاح طلبان را در برمی گیرد. گروهی شرکت در انتخابات را به شکل کنونی، آن هم با توجه به ساختار موجود و موانع بعدی بی نتیجه می دانند. این نظر در میان بدنه اصلاحات و بخش خاکستری رای دهندگان، که با امید به لیست امید و روحانی دلبسته شدند و رای دادند قوی است. گروهی هم شرکت را انتخابات را مشروط اعلام کرده اند و گروهی هم در هر حالتی  شرکت می کنند. آنها کاری به شرط و نتیجه ندارند. البته لزوماً هم شیفته قدرت نیستند، تحلیل آنها از شرایط کشور متفاوت است. به احتمال زیاد شورای عالی سیاست گذاری هم با هر شرایطی در انتخابات شرکت خواهد کرد. پس سخن از یکپارچگی نظرات در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات درست و دقیق نیست. هر کدام از این گروه ها دلایل خاصِ خود را دارند. اما تصور این که هیچ گروه  اصلاح طلبی در انتخابات شرکت نمی کند درست نیست، حتماً برخی شرکت خواهند کرد. آقای خاتمی شرط نگذاشته است، برخی توصیه های درست و خیرخواهانه را بیان کرده است، حال تا چه حد شنیده شود، بعید می دانم نهادهای قدرت به توصیه های ایشان گوش فرا دهند.

گفتارنامه:از آنجایی که پیشبرد اصلاحات مهم تر از حضور اصلاح طلبان است، با شرایط موجود ادامه سیاست ائتلاف اعتدالیون و اصلاح طلبان درسال ۹۴ را به صلاح نمی دانید؟

اگر قرار باشد اصلاح طلبان پیروز بی اثر و بی خاصیت باشند، چه فایده ای جز اتلاف سرمایه اجتماعی خواهد داشت؟ اما این سوال هم مطرح است که اصلاح طلبان اگر در شرایط نه چندان ایده آل و مطلوب امروز نبودند، چه بر سر منافع ملی ایران می آمد؟ پاسخ به این سوالات مهم و تعیین کننده است. مشکل امروز اصلاح طلبان این نیست که به قول بعضی ها، آن هم بدون هیچ پیشنهاد ایجابی مشخص، مطرح شود، که باید فاصله خود را از اصلاح طلبان مرسوم و معروف مشخص کنیم، و اینکه بدون اینکه بگویم چه باید کرد از ویران سازی اصلاح طلبی سخن بگوییم. موضوع اصلی سیاست ورزی واقع گرایانه، مساله ترجیج است، و نه صرفِ توصیف و توضیح امور. به نظر من آنچه امروز در میان برخی اصلاح طلبان باعث رفتارهای زیگزایگی شده است چیزی است که از آن به « ناسازگاری شناختی » در روانشناسی نام می برند. زمانی ناسازگاری شناختی رخ می دهد که کنش و عمل سیاسی با باورهای در تضاد قرار می گیرد و به جای  پذیرش واقعیت ها و بعضاً اشتباهات، به توجیه آن روی می آوریم. بخشی از اصلاح طلبان به نظام سیاسی موجود و قانون اساسی، باور و اعتقاد دارند، برخی دیگر به قانون اساسی التزام کامل و برخی دیگر التزام ناقص دارند. هر کدام از این باورها، رفتار متفاوتی را در اصلاح طلبان رقم می زند و بعضاً یک اجماع مفهومی را مانع می شود و صرفاً در شرایطی خاص و به صورت سلبی ائتلاف می کنیم و پس از پیروزی، مثل همیشه دچار اختلاف درونی می شویم. خاتمی سعی در تعدیل جریان داشته و معدل سازِ جریان اصلاح طلبان بوده و هست. در این زمینه اصلاح طلبان باید صادقانه و صریح تر موضع بگیرند.در سال های اخیر مردم، شاهد  تناقضات گفتاری و رفتاری از سوی اصلاح طلبان بوده اند. پیشبرد اصلاحات مهمتر از حضور اصلاح طلبان در قدرت است، اما برخی اصلاح طلبان، پیشبرد اصلاحات را صرفاً و منحصراً با حضور در قدرت مترادف می دانند.

گفتارنامه:با توجه به عملکرد انتقاد آمیز دولت به ویژه در حوزه اقتصاد و عملکرد ناموفق فراکسیون امید در رفع مطالبات مردم و اصلاح طلبان، چه با مشارکت مشروط یا ائتلاف اساساً مردم اقبالی به اصلاح طلبان نشان خواهند داد؟

در پاسخ به سوال اول توضیح دادم، گاه تصمیم مردم در حمایت از جریانی در هفته آخر مشخص می شود، اما باید اذعان داشت اکنون نگاه مردم نسبت به اصلاح طلبان  مثل قبل نیست. اما مردم تنها از اصلاح طلبان ناامید نشده اند، به همان نسبت، از نظام هم ناامید می شوند. مساله اصلی کشور، بازگشت به حق حاکمیت مردم بر تعیین سرنوشت خویش است. انتخابات آزاد، نمادِ معنا دار این اراده، در حاکمیت است.

گفتارنامه:اخیراً عنوان شده که رئیس دولت اصلاحات نیز موافق مشارکت مشروط در انتخابات مجلس است. با توجه به صحبت پیش از عید وی با برخی از اعضای فراکسیون امید می توان این گونه گفت که اصلاح طلبان با در نظر گرفتن شریط جامعه به حضور حداقلی تن خواهند داد؟

تا جایی که در خاطر دارم آقای خاتمی سخن از مشارکت مشروط نگفتند. خاتمی برای انتخابات شرط نگذاشت اما بهتر شدن وضعیت حضور مردم در انتخابات، پیشنهاداتی خیرخواهانه و واقع بینانه دادند. حال گوش شنوایی باشد یا نه، آن امر دیگری است. حضور در انتخابات توسط  بخشی از اصلاح طلبان قطعی است و ترک انتخابات از سوی بخش دیگری از اصلاح طلبان شاید بیشتر قابل تصور باشد. بعید می دانم شرایط به سمت انتخاباتی تمام عیار پیش برود، بلکه علائمی هست که قدرت انتخاب مردم، باز هم محدودتر خواهد شد.

گفتارنامه:بسیاری نقد درون گفتمانی در جریان اصلاحات و صداقت و شفافیت با مردم را از ملزومات بازگشت سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان می دانند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

قطعا صداقت و شفافیت مهم است، اما مهمتر از آن، رفتاراصلاح طلبان باید با باورهای شان انطباق داشته باشد. هرکس و هر حزبی آن گونه عمل کند که فکر می کند. در این زمینه رفتارهای تناقض آمیز، باعث سردرگمی مردم می شود. مردم می پرسند بالاخره اصلاح طلبان چه می گویند و به دنبال چه هستند؟ صراحت در گفتار وصداقت در رفتار، چه در قدرت و چه بیرون از قدرت، مردم را در جبهه اصلاح طلبان نگه خواهد داشت.

گفتارنامه:چندی پیش صادق زیباکلام در نامه ای خطاب به رئیس دولت اصلاحات گفته بود که اصلاح طلبی در شعار‌های کلی و زیبا خلاصه شده و اصلاح طلبان باید شعارهای محوری و استراتژیک خود را تغییر داده و به آزادی و دموکراسی خواهی تن دهند. تحلیل شما در این باره چیست؟

این که چه چیزی درست و چه باید کرد، در عمل به نظر حداکثری اصلاح طلبان ( اگر نگوییم اجماعی ) برمی گردد. بخشی از اصلاح طلبان مثل حزب مشارکت، در سال ۸۴ شعار، « دموکراسی و حقوق بشر » را مطرح کردند، اما امروز چنین شعاری کمتر از سوی اصلاح طلبان مطرح می شود و این  یعنی چند گام به عقب رفتن. حقوق بشر و دموکراسی  چتری فراگیر برای تمامی شهروندان نظام جمهوری اسلامی و منطبق با قانون اساسی است که باید مرتب بر آن تاکید داشت. اصلی ترین خواسته در این جهت، باید مطالبه انتخابات آزاد و لغو نظارت استصوابی باشد، مطالبه ای که هم کف خواسته ها و هم در صورت اجرای واقعی آن سقف خواسته ها می تواند باشد.

گفتارنامه:ارتباط میان اصلاح طلبان و قشر کارگری را چگونه ارزیابی می نمایید؟ كارگران همواره بيشترين مطالبه را دارند اما كمترين حق به آن ها داده مي شود، اين مسئله ناشى از چيست؟ 

کارگران و بسیاری از اقشار طبقه پایین عصبانی و خشمگین اند و سیاست ها در سازوکار اقتصاد دولتی و رانتی به تقویت و تمرکز ثروت در یکی دو دهک بالا منجر شده و فاصله طبقاتی بسیار گسترده ای در حال شکل گرفتن است. واگذاری هایی که با نام خصولتی از ان یاد می شود و یا فروش های صوری و کاغذی و یا ارزان کارخانه ها و موسسات و املاک دولتی و مهم تر از همه عدم نظارت های قانونی، کارگران و اقشار پایین را ناراضی می کند. متاسفانه پاشنه آشیل جریانات سیاسی موجود، بی توجهی به مطالبات برحق کارگران است. جناح اصلاحات نیز هم چنان نتوانسته است مطالبات کارگران را به خوبی نمایندگی کند و در حال حاضر ارتباط تشکیلاتی قابل توجهی میان آن ها وجود ندارد.