گفتارنامه: سید محسن امامی فر روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در تحلیل خود از شکست اصلاح طلبان نوشت:
انتخابات مجلس یازدهم با مشارکت حداقلی به اتمام رسید و آن چه که از ماه ها پیش مبرهن بود، نیروهای اصولگرا و حزب اللهی با اکثریت مطلق فاتح پارلمان شدند.
این که برخی اصلاح طلبان با کدام منطق محاسبه گرایانه اقدام به ارائه لیست انتخاباتی کردند جای بحث فراوان دارد.
با توجه به پیش بینی دقیق عدم مشارکت بالای مردم در انتخابات و همچنین عملکرد بسیار ضعیف اصلاح طلبان حاضر در پارلمان و عدم پاسخگویی آن ها در این خصوص، احتمال شکست آن ها قطعی بود.
ماه ها پیش از انتخابات نیز چندین بار اعلام موضع کردم که پاگذاشتن اصلاح طلبان در رقابتی که شکست در آن محرز است چه عایدی خواهد داشت؟ جز آنکه این پیش فرض را در جامعه و طبقات ناراضی تقویت می کند که اصلاح طلبان با علم به این که کاری نمی توانند از پیش ببرند، به دنبال قدرت طلبی و پیگیری منافع شخصی هستند.
در شرایط فعلی اصلاح طلبانِ به اصطلاح پیشرو نیز انتقاداتی به آن طیف از اصلاح طلبانی که لیست انتخاباتی ارائه دادند، وارد کرده اند اما انتقاد آنان نسبت به این امر است که چرا در نبود نیروهای اصیل اصلاح طلب، اقدام به ارائه لیست کرده اند. این در حالی است که با حضور نیروهای به اصطلاح پیشرو نیز تفاوتی در نتیجه حاصل نمی شد.
واقعیت امر این است که اصلاح طلبان جایگاه خود در جامعه را کاملا از دست داده اند و بدیهی بود حتی اگر نیروهای پیشرو شان می توانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و با سد رد صلاحیت مواجه نمی شدند، باز هم نمی توانستند فاتح رقابت انتخاباتی شوند.
البته اعتقاد نگارنده نفی سیاست ورزی انتخاباتی نبوده و نیست. بحث مورد نظر احتمال موفقیت در انتخابات و کارنامه عملی پس از آن است.
حتما باید سیاست ورزی انتخاباتی را دنبال نمود اما نه به معنای رقابت انتخاباتی جهت فتح کرسی های مجلس که لاجرم نوعی محافظه کاری را در بطن خود دارد.
اصلاح طلبان باید میان سیاست ورزی انتخاباتی و مشارکت در انتخابات، مرزبندی می کردند که نکردند.
بهتر بود از فرصت انتخابات استفاده شده و گفتمان اصلاح گری برای جامعه تعریف و تبیین می شد.
گفتمانی که در آن مرزبندی عیان با اصلاح طلبانِ فرصت طلب که غرق در بوروکراسی قدرت محور شده اند یکی از ویژگی های بارز آن می بود.
گفتمانی که نسبت آن با اصلاحات عینی در کشور با ذکر مصادیق همراه باشد. هرگونه کلی گویی در برابر جامعه، فاصله مردم با اصلاح طلبان را بیش از پیش خواهد کرد.
اصلاح طلبان نیروهایی با خاستگاه مردمی بودند که متاسفانه بخش قابل توجهی از آن ها به جای تاثیرگذاری بر نهادهای قدرت، در هاضمه قدرت طلبی و منفعت طلبی حل شدند.
تنها استراتژی اصلاح طلبان، ضمن مرزبندی عینی و مصداقی با اصلاح طلبانِ فرصت طلب و منفعت طلب، نهادینه کردن رویکردهای جامعه محور است تا گسست موجود میان خود و جامعه را از بین ببرند.
اصلاح طلبان باید ضمن بازتعریف نسبت خود با حاکمیت و جامعه، در راستای نحوه مواجهه و نمایندگی مطالبات مردمی، استراتژی و تاکتیک های جدید داشته باشند.