بحث «وحدت فکر در جنگ اقتصادی» بسیار گسترده است. من تلاش میکنم، فارغ از نگاههای سیاسی و به عنوان یک شهروند، نظرم را درباره این موضوع بیان کنم. واقعا دوست ندارم از نظراتم در این زمینه برداشت سیاسی بشود. ای کاش آقای رئیس جمهور از اول دوران ریاست جمهوری خودشان نگاه وحدتبخش را تسری میدادند. […]
بحث «وحدت فکر در جنگ اقتصادی» بسیار گسترده است. من تلاش میکنم، فارغ از نگاههای سیاسی و به عنوان یک شهروند، نظرم را درباره این موضوع بیان کنم.
واقعا دوست ندارم از نظراتم در این زمینه برداشت سیاسی بشود. ای کاش آقای رئیس جمهور از اول دوران ریاست جمهوری خودشان نگاه وحدتبخش را تسری میدادند. ایشان باید بیشتر از نظرات صاحبنظران در عرصههای گوناگون -از جمله اقتصاد- استفاده میکردند. بحث وحدت بسیار خوب است و هر جایی هم صحبت از وحدت بشود، استقبال میکنم.
انصافا عرض میکنم، ادبیات رئیس جمهور در بسیاری از بخشها، نگاه حداقلی به سمت وحدت داشته است. چه بسا، رئیس جمهور و معاون اول ایشان، گاهی با ادبیات مقتدرانه، صاحبنظران، منتقدان و کارشناسان را بدرقه کردند.
در روزهای اخیر، رئیس جمهور از وحدت در جنگ اقتصادی گفتند که بسیار خوب است و هر وقت ماهی را از آب بگیرید تازه است. امیدوار هستیم همه به دولت کمک کنند. این کمک باید در عرصههای گوناگون باشد. باید وحدت در زمینه جنگ اقتصادی شکل درستی به خود بگیرد و انسجام تیم اقتصادی باید در اولویت باشد. در واقع قبل از اینکه وحدت در بین گروههای مختلف ایجاد شود، تیم اقتصادی دولت باید وحدت مناسبی داشته باشد .
اگر تیم اقتصادی دولت، وحدت و انسجام داشته باشد، قطعا بخش بزرگی از کارشناسان و صاحبنظران، نقطهنظرات خود را بیان میکنند. گروههای مختلف هم از دولت حمایت خواهند کرد چنانچه گروههای گوناگون سیاسی هم آمادگی خود را برای کمک به دولت اعلام کردهاند. نکته بسیار مهم در جهت شکلگیری وحدت در زمینه جنگ اقتصادی این است که دولت از افراد جسور، کارآمد و شجاع بهره بیشتری بگیرد. انتقادی که به دولت وجود دارد این است که افراد متخصص زیادی در دولت حضور ندارند.
بنده با صراحت این موضوع را عنوان میکنم که بعضا افراد ضعیف در برخی از بخشها، به کار گرفته شدهاند تا آنها کارهای اجرایی بزرگ بکنند. این اتفاق باعث شکلگیری مشکلاتی میشود. با شعار هم امکان ندارد مشکلات را رفع کرد. به نظر من باید افراد خوشفکر بیشتری وارد عرصه اجرایی در دولت بشوند.
این افراد باید تئوریهای خود را طرح بکنند تا افراد شجاع آنها را عملی بکنند. متاسفانه یکی از مشکلات اساسی ما ادغام «تئوریسینها» (نظریهپردازان) با «عوامل اجرایی» است. در بسیاری از کشورهای دنیا، یک تئوریسن، تئوری خود را به فرد اجرایی میدهد تا آن فرد تئوری را به خوبی اجرا کند. این ادغام در ایران باعث چالش مدیریتی بزرگی شده است. برخی از افراد هم این اتفاق را تعبیر به «سوء مدیریت» میکنند؛ ولی این موضوع تبدیل به چالش اساسی در ایران شده است. راهکار این است: تفاوت را بین تئوریسین و فرد اجرایی برقرار کنیم.