ایران و مدل کره شمالی
ایران و مدل کره شمالی
یعنی ما ایرانی‌ها با این سطح از سواد، مطالبات، اعتراضات و نوع مصرف و پوشش و سبک زندگی و استفاده از تکنولوژی و آشنایی با دنیا، اینقدر خاک بر سر شده‌ایم که اقلیت انگشت شماری بخواهند چنین بلایی به سرمان آورند؟

گفتارنامه: محسن امین‌زاده، معاون وزارت خارجه در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی در مصاحبه‌ای از تمایل تندروها برای تبدیل ایران به کرۀ شمالی سخن گفته است.
طبعاً تندروهایی در ایران وجود دارند که چنین خواب و خیالی را در سر می‌پرورانند، اما به باور من، تلاش آنها در این جهت طی دهه‌های گذشته، همان مقداری امکان موفقیت داشته که در فراز و فرود تحولات سیاسی ایران خود را نشان داده و بیش از آن ناممکن به نظر می‌رسد.
گر چه هم اکنون برخی مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی، شرایط ایران را عین کرۀ شمالی و حتی وخیم‌تر از آن وصف می‌کنند، اما واقعیت این است که وضعیت کرۀ شمالی در سایۀ انحطاط کامل ملی و انزوا و ناآگاهی اکثریت مردم آن کشور شکل گرفته است و مردم ایران هیچ شباهتی به مردمان کرۀ شمالی ندارند.
حالا فرض می‌گیریم که تندروهای مورد نظر آقای امین‌زاده قدرت را از هر حیث قبضه کرده و می‌خواهند ایران را کرۀ شمالی کنند. آنها برای آنکه به این هدف دست یابند لاجرم باید به اقداماتی از قبیل زیر دست بزنند:
۱٫ پیش از همه چیز باید کل سیستم اینترنت را برای همیشه از دسترس تمام مردم خارج کرده و فقط به برخی از ادارات دولتی و افراد خاص چیزی در حد امکان رتق و فتق امور اداری امکان بهره‌برداری داده شود.
۲٫ استفاده از موبایل برای تماس با خارج از کشور به کلی غیرممکن و آنتن‌دهی عمدتاً به داخل چند شهر بزرگ محدود شود.
۳٫ تک تکِ دیش‌های ماهواره از سرتاسر کشور جمع‌آوری و در اختیار داشتن آنها به عنوان جرمی امنیتی با مجازات شدید روبرو شود.
۴٫ کل دستگاه عریض و طویل صدا و سیما و شبکه‌های مختلف آن برچیده شده و دو تا سه شبکه به صورت محدود و یک روز در میان، عمدتاً برنامه های تبلیغاتی دولت را آن هم فقط تا ساعت ده شب نمایش دهند.
۵٫ مسافرت به خارج از کشور تقریباً به طور کامل ممنوع شده و مسافران خارجی نیز با دو همراه تعیین شده از سوی دولت، در تمام بازدیدهایشان کنترل شوند.
۶٫ دو تا سه مدل لباس زنانه و مردانه و به همین میزان مدل آرایش مو مجاز اعلام شده و تخطی از این مدل‌ها جرم محسوب شود.
۷٫ ساعت ده هر شب، برای رفتن مردم به رختخواب اعلام خاموشی شده و صبح ساعت شش با صدای شیپور همگان مجبور به بیداری شوند.
۸٫ مجسمه‌های بزرگی از رهبران کشور در برخی نقاط پایتخت و دیگر شهرهای کوچک و بزرگ نصب و تمام مردم به هنگام عبور از کنار آنها موظف به تعظیم در برابر آنها شوند.
۹٫ اردوگاه‌های کار اجباری بسیار وسیعی در دل کویر یا در هر نقطه‌ای دیگر از کشور ساخته شده تا همۀ ناراضیان و منتقدان حکومت به اتفاق خانواده‌هایشان برای بیگاری به آنجا منتقل شده تا اغلب بر اثر فشار کار و گرسنگی جان دهند.
۱۰٫ روابط با اکثریت قاطع کشورهای جهان قطع شده و بر اثر قحطی ناشی از تحریم کامل اقتصادی و اختصاص کمک‌های بشردوستانۀ بین‌المللی به حامیان سرسخت حکومت، مردم روستاها و شهرهای دور افتاده دسته دسته از گرسنگی تلف شده و هیچکس جرأت دم برآوردن نداشته باشد.
۱۱٫ اگر دولت با کمبود کود شیمیایی روبرو و مجبور به استفاده از کود انسانی در امور کشاورزی شد، عموم مردم موظف به تحویل روزانۀ مدفوع خود به اداره یا محلی مخصوص شوند!

حالا فرض بگیریم که از یک طرف، ۵۰ درصد این موارد نیز در مورد وضعیت کرۀ شمالی اغراق‌آمیز باشد و از طرف دیگر، تندروهای مورد نظر آقای امین‌زاده بخواهند از همین میزان، ۵۰ درصد آن را در ایران به اجرا بگذارند. آیا در آن صورت، فقط یک هفته دوام می‌آورند؟
یعنی ما ایرانی‌ها با این سطح از سواد، مطالبات، اعتراضات و نوع مصرف و پوشش و سبک زندگی و استفاده از تکنولوژی و آشنایی با دنیا، اینقدر خاک بر سر شده‌ایم که اقلیت انگشت شماری بخواهند چنین بلایی به سرمان آورند؟ / یادداشت تلگرامی احمد زیدآبادی