شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات دغدغه یادداشت اخیر سعید حجاریان است؛ فردی که به تئوریسین جبهه اصلاحات شهرت دارد و معمولا ایدههایش مورد توجه نخبگان سیاسی قرار میگیرد.
او در یادداشت تازه خود گفته است که باید شرکت در انتخابات مشروط باشد و اگر شروط مطرحشده محقق نشود، عطای انتخابات را به لقایش میبخشیم. این سخن شاید ادامه ایدههای پیشین او باشد؛ بهنحویکه چندی پیش نیز گفته بود: «پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زیرا انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقهبگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود. اگر پول بازار سیاست را نداشتیم، باید تلاش کنیم آن را کسب کنیم نه آنکه به هر جنس بُنجلی تن دهیم». تئوری حجاریان مبتنی بر این است که اصلاحات بیش از آنکه یک نهاد سیاسی باشد، یک جنبش اجتماعی بوده است. او با چنین منطقی که اصلاحات به ساختارگرایی قدرت محدود شود، میانه خوبی ندارد و بر پایه چنین دیدگاهی مخالفت است که با هر نیرویی وارد انتخابات شد و از سوی دیگر میگوید اگر نیروهای اصلاحطلب با ردصلاحیت گسترده مواجه شوند، بهنحویکه دیگر نیروی مؤثری در میدان انتخابات نداشته باشند، شرکتنکردنشان در انتخابات بهتر از شرکت ضعیف است؛ دیدگاهی که با تفکر بسیاری از اصلاحطلبان مغایرت دارد و از همین نقطه تفارق است که برخی از اصلاحطلبان سخنان و مکتوبات او را نماینده تفکرات خود نمیدانند؛ زیرا برخی معتقدند اصلاحات باید بتواند حضوری فعال و حتی دائم در عرصه قدرت داشته باشد و حضور نیروهای دستچندم و غیرمؤثر اصلاحات در مجلس را بهتر از خالیبودن عرصه از اصلاحطلبان میدانند و میگویند که با خالیکردن میدان نیروهای تندروی اصولگرایان روی کار میآیند. چنین دیدگاهی خاستگاهی کاملا سیاسی دارد. درصورتیکه نگاه حجاریان بیش از مناسبات روز قدرت ناظر به جایگاه راستین جنبش اصلاحات است و او حیات واقعی اصلاحات را نه در مجلس یا حتی ریاستجمهوری که در اذهان مردم میداند و به همین دلیل است که میگوید نباید جنس بنجل تحویل مردم داد.
حجاریان در بخش دیگری از یادداشت اخیر خود راهکارهای کوتاهمدتی به نیروهای اصلاحطلب ارائه داده است؛ ازجمله آنکه اصلاحطلبان باید با رویکردی دووجهی مبتنی بر فعالیت مؤثر و درعینحال حفظ آرامش ادامه مسیر بدهند؛ بهمعنای اینکه باید روندها و چشماندازها را تحلیل و جایگاه خود را به نسبت آنها تعیین کنند. همچنین باید عقلای جناح راست را از وخیمبودن شرایط آگاه کنند تا در ادامه، نیروهای مؤثر و تصمیمساز تصویری واقعی از وضع موجود و مطلوب بهدست آورند. علاوهبراین از دید حجاریان اصلاحطلبان باید از طریق وزارت کشور یا کمیتهای متشکل از نیروهای زبده و اصیل، احزاب خود را پالایش و احزاب کممایه را منحل یا درون احزاب بزرگ ادغام کنند.
در واقع حجاریان سعی میکند راهحل میانهای را در پیش بگیرد تا در وهله نخست خود را از یک مطلقگرایی برهاند و پیش از همه خود را قانع کند که اگر نیروهای اصلاحطلب با ردصلاحیت گسترده مواجه نشوند و از سوی دیگر برنامههای مشخصی را در کوتاهمدت اجرا کنند، شرکت آنها در انتخابات منطقی است…
هرچند راهبردهای کوتاهمدت حجاریان نیز چندان بکر و عجیب نیستند و او در بخش اخیر یادداشت خود از بدیهیاتی سخن میگوید که در میان احزاب اصلاحطلب ارادهای جدی بر اجرایش نیست.
همچنین حجاریان در بخش دیگری از یادداشت خود یک نکته عجیب را اظهار کرده است. او درباره چگونگی حفظ آرامش توسط اصلاحطلبان نوشته است: «به لحاظ منطقی و باتوجه به پیشینه تاریخی، چنانچه اصلاحطلبان و معترضان به وضع معیشت یکصدا شوند، نخستین گزینه برخورد قهری، اصلاحطلبان خواهند بود، نه توده مردم حاضر در خیابان. از اینرو اصلاحطلبان ضمن تمرکز بر عدالت به معنیالاعم، به تعبیری باید سر خود را پایین نگه دارند تا از این توفان به سلامت گذر کنند».
این سخن قدری رنگوبوی کاسبکاری سیاسی دارد. در حقیقت حجاریان میگوید که اگر مردم به وضع موجود معترض شدند، اصلاحطلبان باید اعتراضهای ایشان را نادیده بگیرند تا مبادا گزندی به آنها برسد. حجاریان باور دارد که اصلاحات یک جنبش فراگیر اجتماعی است؛ چنین تفکری با سخن سیاسی اخیر در تضاد قرار دارد. مضافا آنکه مخالفان دیدگاه حجاریان همواره تأکید میکنند که ضرورت دارد در عرصه قدرت باقی بمانیم و این در حالی است که گویا حجاریان با چنین تفکری مخالف است. حال چگونه ممکن است که چنین فردی برای بقای سیاسی اصلاحات به صراحت اعلام کند که باید سر خود را پایین نگه داشت تا از این بحران به سلامت گذشت؟ حتی اگر برای بقای سیاسی اصلاحات چنین کاری نیز لازم باشد، تئوریزهکردن آن قدری خطرناک بهنظر میرسد.
نظر نمایندگان ۲ حزب اتحاد ملت و اعتماد ملی
یادداشت اخیر سعید حجاریان با واکنشهای شخصیتهای سیاسی نیز همراه بود؛ به نحوی که علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت اسلامی ایران باور دارد که تاکنون هیچ بحثی درباره انتخابات مجلس در سال جاری میان اصلاحطلبان در نگرفته است. او در این خصوص به «شرق» اینگونه گفت: «چندیپیش آقای خاتمی دغدغهای را مطرح کردند که دغدغه ما نیز همان است. نگرانی ما این است که مردم علاقهای به شرکت در انتخابات نداشته باشند و ممکن است که دیگر پاسخ مثبتی از مردم شنیده نشود. اینکه گفته شود باید انتخابات را در صورت تحققنیافتن شروط تحریم کرد تا این لحظه مورد بحث آقای خاتمی و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نبوده است. حال ممکن است فعالان سیاسی نظرات خود را مطرح کنند». شکوریراد افزون بر تحلیل کلی خود، مشخصا نظرش را درباره یادداشت اخیر حجاریان اینگونه بیان کرد: «سخن آقای حجاریان غیرمنطقی نیست زیرا اگر شرایط کلی مهیا نشود، شرکت در انتخابات لازم به نظر نمیرسد. به هر حال شرکت در انتخابات خود یک انتخاب است و برای ما مهم این است که آیا مردم تمایل به مشارکت دارند یا خیر؟ شرکتنکردن اصلاحطلبان در انتخابات هم امر عجیب و جدیدی نیست کمااینکه در انتخابات مجلس نهم نیز به جز بعضی از شهرستانها شرکت نکردند که هیچ ایرادی هم نداشت. هرچند باز هم تأکید میکنم که چنین دیدگاهی باید مورد تأیید و تأکید شورای سیاستگذاری باشد».
دبیرکل حزب اتحاد ملت درباره موضع حزب متبوعش نیز چنین گفت: «موضع حزب اتحاد ملت همواره مشارکت در انتخابات بوده و اگر رویه گذشته را در نظر بگیریم، طبیعتا شرکت میکنیم، اما جمعبندی نهایی بستگی به اعضای حزب دارد».
اسماعیل گرامیمقدم، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، برخلاف شکوریراد موضع اخیر حجاریان را بهشدت نادرست میداند و باور دارد که تحریم انتخابات جز ضرر برای اصلاحطلبان و مردم هیچ نتیجهای در پی نخواهد داشت. او به خبرگزاری «نامهنیوز» چنین گفته است: «از دید من آقای حجاریان تنها یک فعال سیاسی است و نمیتوان اظهارات او را موضع اصلاحطلبان دانست. تردید نکنید که شورای هماهنگی اصلاحطلبان نظراتی متفاوت از آقای حجاریان دارد و عموم اصلاحطلبان بر این باورند که باید در انتخابات مجلس سال ۹۸ جبهه اصلاحات حضور فعالی داشته باشد. ایده آقای حجاریان بسیار کهنه است. تجویز تحریم انتخابات و شرطگذاشتن بر آن، به میزانی ورشکسته است که دیگر محل بحث اصلاحطلبان نیست». او در ادامه موضع حزب اعتماد ملی را اینگونه بیان کرده است: «حزب اعتماد ملی بنایش آن است که همراه با شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان حضور فعال و مؤثری داشته باشد».
در نهایت باید گفت که سعید حجاریان گرچه سخنگوی تمام اصلاحطلبان نیست، اما به هر روی به عنوان یک شخصیت مهم در میان اصلاحطلبان سخنانش قابل تأمل است، اما اینکه تمام اصلاحطلبان بر موضع اعلامی او حرکت کنند، بعید به نظر میرسد و شاید در آیندهای نهچندان دور و در بزنگاه انتخابات شاهد بالاگرفتن اختلافات نیروهای سیاسی اصلاحطلب با یکدیگر باشیم.