پس از نخستین تلاش آقای عارف برای ریاست مجلس در سال ۹۵، یادداشتی نوشتم با عنوان «تقریباً به نام شما، نسبتاً به کام ما». این یادداشت را در واکنش به انتقاداتی نوشتم که نسبت به رفتار آقای عارف و جریان اصلاحات و فراکسیون امید صورت گرفته بود و گفتم: «من نمیفهمم دوستان اصلاحطلب چرا از […]
پس از نخستین تلاش آقای عارف برای ریاست مجلس در سال ۹۵، یادداشتی نوشتم با عنوان «تقریباً به نام شما، نسبتاً به کام ما». این یادداشت را در واکنش به انتقاداتی نوشتم که نسبت به رفتار آقای عارف و جریان اصلاحات و فراکسیون امید صورت گرفته بود و گفتم:
«من نمیفهمم دوستان اصلاحطلب چرا از حضور عارف انتقاد میکنند. این یک اعلام حضور ساده بود. به قول عارف، او به وظیفهاش عملکرد. او وظیفه داشت اعلام کند جریان اصلاحات در مجلس دهم، وزن مهمّی دارد».
واقعیت این بود که دو عامل این تلقّی را به وجود آورد که مجلس دهم، به نام اصلاحطلبان است. یکی برتری مطلق فهرست سینفرۀ نمایندگان تهران بر نامزدهای رقیب و دیگری برتری لیست موسوم به لیست امید. این در حالی بود که رقیب آقای عارف برای ریاست مجلس نیز در لیست امید بود. یعنی لیست امید فقط شامل اصلاحطلبان نبود و یک لیست ائتلافی بود بنا به مصالح و محدودیتهای جریان اصلاحات.
به هر روی، آنچه واضح بود باید از سوی سران اصلاحات و نمایندگان اصلاحطلب و در رأس آنها، شخص آقای عارف، این پیام به جامعه داده میشد که مجلس، یک مجلس اصلاحطلب نیست. به هر دلیلی و به هر شکلی، این پیام به جامعه منتقل نشد و قضاوت عموم دربارۀ این مجلس، به قضاوت دربارۀ جریان اصلاحات گره خورد.
نامزد شدن هرسالۀ آقای عارف برای کسب کرسی ریاست مجلس، اگر به منظور نمایاندن وزن اصلاحطلبان در مجلس بود، تلاشی ناکام بوده است، چون در جامعه چنین برداشت و تحلیلی از آن نشده است. اگر هم واقعاً به قصد کسب کرسی ریاست بود، نشان میدهد که ایشان و همراهانشان حتّی از عهدۀ رصد تحوّلات مجلس و چندوچون آرای نمایندگان بهدرستی برنیامدهاند. در چنین شرایطی توقّع رصد تحوّلات جامعه و چندوچون انتظارات مردم بر پایۀ تصوّراتشان، توقّع زیادی است.
وقتی علی مطهّری پرده از استدلال و هدفگذاری آقای عارف در رأیگیری سال پایانی برداشت، واقعیت آشکارتر شد. مطهّری میگوید:
«استدلال گروه دوم از جمله جناب آقای عارف این بود که ما باید به جامعه پیام بدهیم که این جریان سیاسی بیتفاوت نیست و برای ریاست هم کاندیدا دارد، هر چند رای نیاورد. آن گاه اعلاممیکنیم که تعداد ما در مجلس این مقدار است و در اقلّیت هستیم؛ پس انتظار بیش از حد نداشتهباشید و این پیام در واقع برای انتخابات اسفند ۹۸ و انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود.»
از این سخنان نتیجه میگیریم که بالاخره و در سال پایانی مجلس، آقای عارف و همفکرانشان به این نتیجه رسیدهاند که باید به جامعه پیامی بدهند مبتنی بر تعدادشان در مجلس، تا مردم حدّ انتظارشان را بر اساس این تعداد تنظیمکنند. این اراده و نیّت بسیار بهجایی است به اعتبار لزوم آن و بسیار نابهجاست به اعتبار زمان و شکل آن.
اگر قرار بود چنین پیامی به جامعه ارسال شود باید از همان سال نخست ارسال میشد و همچنین خیلی شفّاف و صریح ارسال میشد. آقایان در یک رأیگیری شرکت میکنند و فکر میکنند اعداد و نسبتهای آن رأیگیری و نتیجۀ حاصل از آن به همان شکلی که دوست دارند و درست میدانند به جامعه منتقل میشود. دریغ از یک کنفرانس مطبوعاتی، یک بیانیه، یک یادداشت تأثیرگذار در یک روزنامه یا یک پست اینستاگرامی که در آن، این مسأله را برای جامعه تشریح کرده باشند.
به هر روی گذشت آنچه گذشت. به نظر میرسد که تقریباً با بدنامی برای ما اصلاحطلبان گذشته و طبیعتاً با تلخکامی برای ما هم پایان خواهد یافت. افق روشنی در انتخابات ۹۸ فعلاً متصوّر نیست. وضعیت آقای عارف در این انتخابات من را به یاد هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۷۸ میاندازد.
از یاد نبردهایم اقدام درست و بهجای محمّدرضا عارف در خرداد ۹۲ را که هم باعث تحقّق خواستۀ اصلاحطلبان در آن انتخابات شد و هم از ایشان چهرهای ساخت که حاضر است در راه تحقّق اهداف ملّی، از نفع و حقّ شخصی بگذرد. شاید لازم است بار دیگر آقای عارف کاری کند، کارستان.