اصلاحات، بدون قدرت!
اصلاحات، بدون قدرت!
اصلاح طلبان بر پلی ایستاده اند بین مردم و حکومت، اما گاه به این سو نمی روند و گاه به آن سو، سعی هروله وار نمی کنند. این کار فرصت طلبان و بدلیجات و استعدادها و نیکو ژن‌ها است که اساسا اصلاحات را با س و ط مینویسند.

اخیرا مقاله مفصل و مفیدی دیده‌ایم با مضمون راهجویی برای آتیه اصلاح طلبان. مقاله‌ای خوب که فرازی از آن را قابل توجه یافتیم و در خور بحث بیشتر. آن فراز به قرار زیر است: ” … اصلاح‌طلبان فاقد جایگاه تعریف شده‌اند، زیرا طی ۲۰ سال اخیر، همواره بین مردم و نظام حکومتی در رفت و آمد بوده‌اند. آنان هنوز بر روی پلی ایستاده‌اند که یک‌سرِ آن مردم‌اند و سرِ دیگر آن، مجلس، شوراها، و قوۀ مجریه. گاه به این‌سو می‌روند و گاه به آن‌سو. باور من این است که اصلاح طلبان نخواسته‌اند و یا نتوانسته اند در جایگاه واقعی و درخور خویش قرار بگیرند. سعیِ هَروَله‌وار میان مردم و نظام حکومتی، اصلاح‌طلبان را به دور باطل واداشته و ازاین‌رو، به میزان سرمایه‌ای که در اختیار دارند، قادر به نقش‌آفرینیِ فعال در گذار به دموکراسی، با صورت‌بندی هدف‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت طی ۲۰ سال گذشته نبوده‌اند…”

سخن بسیار شیک و تاثیرگذاری است که البته تازه نیست و دیگران نیز مضامینی مشابه را گفته‌اند، اما متاسفانه در ذات خوداشتباه است و از نوع اشتباهات ماهیت شناسانه و مهم. در واقع، انگار که گوینده ماهیت اصلاح‌طلبی را به ناگهان فراموش کرده و یا در تمیز تفاوتها در انگیزه‌های اصلاح‌طلبانه نیروهای سیاسی ‌ایران ناکام مانده است. این فراز چه مفروضاتی دارد، چه میگوید و از نظر جامعه نو به عنوان رسانه‌‌ ناظر و نه سخنگوی اصلاح‌طلبی چه اشکالی دارد؟

ادعای اول آن این است که اصلاح طلبان بین مردم و حکومت (به صورتی گویا‌‌ سرگردان و نامفید) در رفت و آمد بوده اند. این حکم درستی نیست و قضاوت ناحقی را نمایندگی میکند. رفت و آمد بین مردم و حکومت کار بدی نیست‌ و اصلاح طلبان در همه جا و نه تنها در ایران، همواره بین حکومت و مردمان قرار میگیرند؛ از حکومت عقلانیت و حکمرانی بهینه میخواهند و از مردمان درک و در پیش گرفتن مسالمت در بیان و پیگیری مطالبات قانونی یا انصاف طلبانه‌شان . قاعده بازی اصلاح‌طلبی همین است و اگر سیدمحمد خاتمی را شاقول این بنا بگیریم، مگر او در صدارت و در عزلت جز این کرده و طریقی سوا در پیش گرفته؟ آیا جز این است که همواره بین مردم و حکومت دعوت به درک و انصاف و عقل کرده؟ البته هستند رجال عافیت جویی که خر خود را همراه خر اصلاح طلبان میرانند تا از حصار و دروازه بگذرند و خود و خر به نان و نوایی برسانند، ولی وقتی بحث نظری در باره روش شناسی جنبش اصلاح طلبانه می کنیم آیا داریم درباره آنها سخن می گوییم؟ خیر.

به گزارش جامعه نو، این تعبیر درستی است که اصلاح طلبان بر پلی ایستاده اند بین مردم و حکومت، اما گاه به این سو نمی روند و گاه به آن سو، سعی هروله وار نمی کنند. این کار فرصت طلبان و بدلیجات و استعدادها و نیکو ژن‌ها است که اساسا اصلاحات را با س و ط مینویسند. اصلاح طلبان ایران صرفا با مردم و حکومت حرف میزنند. به همین سادگی. اصلاحات هم، کار حکومت است.

ادعای دوم، ماجرای دور باطل است. عوام از این مینالند که به هرکس رای دادند وضع بهتر نشد و نانشان کوچکتر و حکومت بدتر شد، روشنفکران بی صبر هم مدعی‌اند اصلاحاتیون چیزی را تغییر نمیدهند و از “سرمایه ای که در اختیار دارند” به کفایت برای ” گذار به دمکراسی” سود نمیبرند. تعبیری مکانیکی از نسبت تعداد رای و قدرت حاصل از ان برای تغییر ساختار قدرت در ایران. یک تصور کاملا اشتباه از تحول و تطور اجتماعی که در شان جریان روشنفکری نیست. این تلقی، سر جنبش اصلاح‌طلبی و رهبری آن را عمله‌ای تصور میکند که با وجود داشتن بیلی بزرگ و خوشدست، خاک زیادی جابجا نکرده است. معادله مستقر در ذهن برخی از ما، متقارن گرفتن وقوع اصلاحات و به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان است. اما داستان اصلا این نیست. اصلاحات را حکومت باید بکند و مقارنه بین وقوع اصلاحات و به قدرت رسیدن اصلاحاتیون الزامی نیست. اصلاح‌طلبان، در زمره نیروهای تحول طلب در مسیر توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند. بین آنها سوسیالیست چپ و لیبرال راست هست، دمکرات و پاتریمونالیست هم هست. مجموعه خواست آنها، برآیند مطالبات متنوع اقشار گسترده مردم است. طرح و دفاع از این مطالبات به واسطه فشاری که از پایین به حکومت می آید، “سرمایه” نیست که کسی آن را هدر داده باشد. اصلاح طلب، مانند یک جامعه شناس است که بدون توهم مهندسی جامعه، آن را مطالعه و قوانین تحولش را کشف و نیازهای ارتقاء جامعه به مرحله بالاتری از توسعه همه جانبه را عرضه میکند. وظیفه اصلی اش مطالبه تحول اصلاحی است نه کسب قدرت. سرزنش اصلاح طلبان که عرضه استفاده از قدرت رای نداشتند، دیدگاه سوپر رادیکالهای متوهم سالهای آخر دهه ۷۰ است که پگاه طلوع #نازایی_سیاسی در ایران بود . حالا دیگر عوامانه می نماید و جای آن در مقالات متین دانشگاهی نیست.