گفتارنامه: در مملکت آن قدر مشکلات داریم که این حرفها را باید مصداق خربزه دانست؛ کسانی که دنبال کار سیاسی و دنبال رای هستند، به نوعی مشغول عوامفریبیاند. متاسفانه همه دولتهای ما به نوعی پوپولیست بودند. این بخشی از سخنان سیدمصطفی هاشمیطبا است که در گفتوگو با “گفتارنامه” در مورد دو جناح سنتی سیاسی ایران مطرح کرد. وی ابراز داشت: ” نه اصولگرایان را به عنوان اصولگرا دیدیم و نه اصلاحطلبها را به معنای اصلاحطلب. این اسمها صرفاً یک مهر سیاسی است که برخی پشت آن مخفی میشوند.” او در خصوص کار سیاسی در ایران گفت: ” کسانی که دنبال کار سیاسی و دنبال رای هستند، به نوعی مشغول عوامفریبیاند.” هاشمی طبا در پاسخ به چیستی ماهیت “چپ اسلامی” گفت: “به نظر من “چپ اسلامی” یک اصطلاح خندهدار است. این اصطلاح شبیه اصطلاح “مارکسیسم اسلامی” است که قبل از انقلاب، شاه بدان اشاره میکرد. پیشتر نیز عدهای دنبال مارکسیسم اسلامی رفتهاند.” متن کامل گفتوگوی «گفتارنامه» با سید مصطفی هاشمی طبا وزیر صنایع دولت میرحسین موسوی را بخوانید.
گفتارنامه: اخیرا شاهد انتقادات آقای موسوی خویینی ها در مورد عملکرد آقای رفسنجانی و تفکر سیاسی او بودیم. همچنین افرادی مانند آقایان حجاریان، علویتبار و تاجیک بر جدا کردن مسیر اصلاحطلبی از مسیر دولت صحبت به میان آوردهاند. خود دولت هم تبیین دیگری از اصلاحطلبی دارد. با توجه به این مسائل آیا باید گفت که اصلاحطلبی به چند شقهی مختلف تقسیم شده است؟
من معتقدم که هم اصلاحطلبهایی که مهر اصلاحطلبی بر خود میزنند و هم اصولگرایانی که مهر اصولگرایی بر خود دارند، هیچ نشانی از اصلاحطلبی و اصولگرایی در آنها دیده نمیشود. نه اصولگرایان را به عنوان اصولگرا دیدیم و نه اصلاحطلبها را به معنای اصلاحطلب. این اسمها صرفا یک مهر سیاسی است که برخی پشت آن مخفی میشوند. حتی تعدادی از افرادی که نام بردید، اصلاحطلب نیستند و هیچ ایدهای برای آینده مملکت ندارند که چگونه کشور را آباد کنند.
برخی اصلاحطلبی را در این میبینند که ولایت فقیه باید حذف شود. تعدادی هم اصلاحطلبی را در توسعه اقتصادی کشور تاویل میکنند. این گونه نیست که اصلاحطلبها یا اصولگراها عنصر واحدی باشند که به اصولی مشخص فکر کنند و به آن پایبند باشند. حتی بعضاً به اصول خودشان هم پایبند نیستند. اینها صرفا بازی سیاسی است که از خودشان به نمایش میگذارند. حال میخواهند راهشان از راه آقای روحانی جدا کنند؛ مگر راهشان با آقای روحانی یکی بود؟ اصلاحطلبها از همان ابتدا گفتند که چارهای نداریم و به ناچار به روحانی رای میدهیم. میگفتند آقای روحانی خیرالموجودین است؛ پس به او رای بدهیم. نام این عمل که حمایت نیست.
در مملکت آن قدر مشکلات داریم که این حرفها را باید مصداق خربزه دانست؛ به قول معروف “فکر نان کن که خربزه آب است.” از طرفی از “نو اصولگرایی” سخن میگویند یا بعضاً از “بهار” حرف میزنند. این ها مصداق سر بریدن ملت است. همه باید به فکر حل مشکل باشند. با این وضعیت مملکت به هیچ کجا نمیرسد. شعار این دو جناح اصلا تعریفی ندارد و مشخص نیست منظورشان از اصلاحطلبی و اصولگرایی چیست. شما بر کدام اصلاحات و اصول تاکید دارید؟ این فقط یک بازی سیاسی است.
گفتارنامه: یعنی باید منش این دو جناح را “عوامفریبی” دانست؟
حتما همینطور است. کسانی که دنبال کار سیاسی و دنبال رای هستند، به نوعی مشغول عوامفریبیاند. متاسفانه همه دولتهای ما به نوعی پوپولیست بودند. برای همین است که وضعیت اقتصادی مملکت این گونه شده است.
گفتارنامه: با این اوصاف اخیراً شاهد مطرح شدن سخنانی در مورد احیای جریان “چپ اسلامی” هستیم. به نظر شما این جریان روی کار میآید؟
من در پاسخ به این سوال میگویم امروزه هر کسی با تعریفی از اسلام وارد جریانات سیاسی کشور میشود. تعریف اسلام که مشخص است. اما چپ اسلامی را نمیدانم که چه گفتمانی با خود دارد. صدر و ذیل اسلام که معین است. اینها باید شستهرفته به مردم بگویند که چه تاویلی از اصلاحطلبی دارند. چه هدفی دارند؟ میخواهند چکار کنند؟ چه موضوعی را میخواهند اصلاح کنند. ولی هر کدامشان حرفی را به زبان میآورند.
به نظر من “چپ اسلامی” یک اصطلاح خندهدار است. این اصطلاح شبیه اصطلاح “مارکسیسم اسلامی” است که قبل از انقلاب شاه بدان اشاره میکرد. پیشتر نیز عدهای دنبال مارکسیسم اسلامی رفتهاند.
گفتارنامه: با این روال، چند نحله در اصلاحطلبی وجود دارد؟
خیلی زیاد. اصولگراها نیز شعبههای زیادی دارند. همانطور که گفتم اینها به طور مشخص اصلاحطلبی و اصولگرایی را تعریف نمیکنند. واقعا میخواهید چه چیزی را اصلاح کنید؟ در لفافه هر کدامشان حرفی را میزنند.
گفتارنامه: حال تکلیف مردم چیست؟
حضرت علی(ع) میفرمایند که مردم لایق حکومتی هستند که فرمانروایی میکند. مردم وقتی رای میدهند و آقای احمدینژاد را تعیین میکنند، لیاقتشان آقای احمدینژاد است. به هر کسی که رای میدهند لیاقت او را دارند. یا رای ندهند یا اگر انتخاب کردند بالاخره باید تبعیت کنند.
گفتارنامه: به نظر شما مردم از کدام جناح تبعیت کنند؟
من اصلا به جناح اعتقادی ندارم. مردم خودشان رای میدهند. به عنوان مثال برای مجلس به افرادی رای میدهند. در مجلس، لایحه بودجه دولت (که از قضا به همان دولت هم رای دادهاند)، توسط همین نمایندههای خودشان به تصویب میرسد. نتیجه اینرا هم میبینیم. این نتیجه رای مردم است.
گفتارنامه: آیا این افراد به مردم تحمیل نشدهاند؟
خیر. نهایتا مردم رای نمیدهند. وقتی نمیپسندند رای ندهند. کسی آنها را تحت فشار قرار نداده است.
گفتارنامه: یعنی جایز میدانید که مردم در انتخابات شرکت نکنند؟
خیر؛ مردم شرکت کنند. ولی بگویند که ما مثلا نمیپسندیم…ما این شش نفر را قبول نداریم.
گفتارنامه: مثلا رای سفید داخل صندوق بیندازند.
بنویسند نمیپسندیم…یا رای سفید….بالاخره مردم انتخاب کردهاند. حالا هم نتیجه انتخاب خود را میبینند.
گفتارنامه: در انتخابات مجلس سال ۹۸، آرایش سیاسی دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا را چگونه میبینید؟
مثل دفعات قبل خواهد بود. نتیجه آن عین مجلس الان میشود! اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد. اکنون مجلس ما واقعا مشکلات مملکت را احساس میکند؟ آیا این مشکلات را حل میکنند؟ نهایتا به لایحه بودجه دولت، مبلغی دیگر اضافه میکند و برای دولت خرجتراشی خواهند کرد. مدام ایراد میگیرند که چرا دولت لایحه میدهد. شما نماینده هستید؛ شما اصلاحش کنید. نمیتوانید؟ چرا به مشکلات اضافه میکنید. شک نکنید که همین روال ادامهدار خواهد بود. بالاخره دموکراسی است و مجلس و دولت با هم کار میکنند. من صحبتهای لازم را گفتهام. بارها از درد کشور نوشتهام. اما کسی اعتنایی نکرد.
گفتارنامه: با این وصف هنوز از آقای روحانی طرفداری میکنید؟
من از یک شخص طرفداری نمیکنم. من هنوز معتقدم که ایشان از بقیه بهتر بودند. حداقل ایشان یک مقدار عاقلانه تصمیم گرفت و عمل کرد. دیگران فقط شعار غیرعاقلانه سر دادند. آقای روحانی به هر حال شیوهای برای عملکرد خود دارد که هم سران دو قوهی دیگر و هم سران نظام آن را تایید میکنند. همه مسئولان شیوه عملکرد ایشان را میبینند و تایید میکنند. پس همه آنها همفکر هستند!