اصلاح طلبی بر مدار قدرت طلبی
اصلاح طلبی بر مدار قدرت طلبی
اصلاح طلبان ماندن در قدرت را بر حقیقت اصلاح طلبی ترجیح داده اند بدون هیچ استراتژی ، خمارگونه به رقیبان نگاه کردند و هربار با سازوکارهای هیجانی نظیر چهره ی دلربای خاتمی، ترانه های میهنی «یار دبستانی من» و «ایران ای مرز پرگهر» مردم امیدوار به اصلاح را بر سر صندوق اورده اند.

گفتارنامه: تأویل ساده ی نوشتار اخیر سعید حجاریان تئورسین این جریان، جزء این نیست که نقشه راهی ترسیم نمایند تا دوباره مورد توجه مردم قرار گیرند. همین!

صرفا مورد توجه و اقبال مردم ،چرا که مردم سالهاست فرسنگها از جریانهای سیاسی جلوترند و داشته های جریانات سیاسی بضاعتی ندارد تا به درد مردم بخورد.

حجاریان نظر میدهد برای اینکه راهکارش چاره جوی شرایطی باشد تا اصلاح طلبان بخواهند دوباره در فضای سیاسی کشور بمانند و به خیالشان مردم را به صراطی راه نما باشند که مدیریتش را خود عهده ار هستند.

نسل حجاریان در تعریف اصلاح طلبی به دلایل گونه گون  دچار اشتباه است، نسلی که هنوز گمان دارد رعایا نیازمند راهنمای راه هستند.

هنوز یادم هست بعد از سالهای انقلاب که جوانان پر شور انقلابی مانند حجاریان قرارشان پیاده کردن اسلام ناب محمدی ، نجات مستضعفین بود بزرگترهای قوم که از قضا بی سواد هم بودند در اندرونی شان «یک خدا بیامرز جانانه» به روح اعلی حضرتین «پدر و پسر» میفرستادند و جرأت نداشتند پیرانه سر این جوانان را نصیحت نمایند ترجیح دادند سکوت کنند و هزینه دهند تا سالهای بعد از جنگ ، انقلابیون در مکاتب دموکراسی خواهی و جامعه مدنی  تغییر رفتار دهند.

این تغییر رفتار هیچ فایده ای نداشته است.

در سالهای بعد از دوم خرداد خاتمی بارها نالیده بود که :«سطح شعور مردم از سطح شعور نخبگان ما بیشتر است».

جان کلام انکه اگر بخواهیم مروری گذرا بر اندیشه ها و نظریات جناب حجاریان  داشته باشیم تمام تلاش بر این بود با نظریات راهگشای خود نظیر تئوری «فشار از پایین ، چانه زنی از بالا» تا «مشروطه خواهی» ، مردم برای رسیدن به قدرت همراهشان باشند.

اگر هم مردم همراه بوده اند تنها راه همین بود که تغییر رفتار در اهل سیاست ایجاد نمایند.

پر واضح است اگر به  حال و روز اصلاح طلبی در روزگار دوم خرداد تماشایی داشته باشیم جزء این نیست که اصلاح طلبان ماندن در قدرت را بر حقیقت اصلاح طلبی ترجیح داده اند بدون هیچ استراتژی ، خمارگونه به رقیبان نگاه کردند و هربار با سازوکارهای هیجانی نظیر چهره ی دلربای خاتمی، ترانه های میهنی «یار دبستانی من» و «ایران ای مرز پرگهر» مردم امیدوار به اصلاح را بر سر صندوق اورده اند.

اما اصلاح طلبی روند رو به رشد ملتی است که  سالهاست تلاش دارند تا به اهل سیاستش بیاموزد اگر نمی خواهید از قدرت کنار بروید لااقل تغییر رفتار دهید.

روحانی هم که امد با یک چمدان و عده ای قلیل ، داماد سرخانه ی اصلاح طلبان شد.

اصلاحات نمیتواند انکار نمایند که نظام مدیریت دولت تدبیر و امید، از وزرا و استانداران تا فرمانداران و مدیران پایین دست همگی اصلاح طلب نیستند و ایمان قبلی و قلبی شان بر کسی پوشیده نیست./ علی عادلی