گفتارنامه: محمد کیانوش راد سیاستمدار و نماینده اهواز در مجلس ششم به مناسبت چهلمین روز درگذشت حمید کهرام دیگر نماینده اهواز در مجلس ششم که بر اثر کرونا به دیار باقی شتافت، یادداشتی نوشت که در ادامه می آید:
چهل روز از درگذشت روانشاد دکتر حمید کهرام استاد دانشگاه و نماینده اصلاح طلبِ اهواز در دوره ششم مجلس شورای اسلامی گذشت .
مولوی در« فیه ما فیه» گوید : «لقاء ُ الخلیل ، شفاءُ العلیل » دیدار دوست ، شفای بیمار است . « دوستان را در دل رنجها باشد ، که آن به هیچ دارویی خوش نشود : نه به خفتن ، نه به گشتن و نه به خوردن، الا به دیدار دوست . »
کهرام چه زود ، به دیدار و لقای معبودش ، شتابان رفت .
یا ایها الانسان ، انک کادحٌ الی ربکَ کدحاً فملاقیه
ای انسان ، با هر رنج و مشقت ، به ملاقات پروردگارت خواهی شتافت . انشقاق ، آیه ۶ .
کهرام ، دنیا و خانواده اش ، یاران و دوستان اش را رها ساخت و با دردی جانکاه تنهایشان نهاد و به دیدار دوست ِحقیقی و رفیق اعلی شتافت .
« و من یطع الله و الرسول ، فاولئک مع الذین انعم الله علیهم ، من النبیّن و الصدیقین و الشهداء و الصالحین ، و حسن اولئک رفیقا . نساء آیه ۶۹ .
کهرام ، آنگونه که من یافتم چنین بود .
چهار ویژه گی شخصیتی در کهرام به وضوح نمایان بود . ۱- صداقت ۲- صمیمیت ۳- صراحت ۴- صبوری
کهرام آگاهانه ، مسولانه و دردمندانه به دنبال حل مشکلات مردم کشور و خوزستان بود . نماینده ی که ِمهرش ، در یاد ها ماندگار شد و میراث اش ، شرافت و نیکنامی و آزادگی اش بود .
بقول مولانا : «بادبانِ کشتیِ وجودِ مرد، اعتقاد او است »
کهرام بر اعتقاد خویش ثابت قدم ماند. نه چون برخی فرصت طلبانِ منفعت طلب ، که هر روز به رنگی آغوش گرفته اند . ( افسوس که هر روز به شکلی بتّ ِعیّار درآمد .)
کهرام تا واپسین لحظات عمر ، در مواضع خویش همواره با صداقت و صراحت برخورد کرد .
از کنفوسیوس حکیم پرسیدند ، چه می گویی در موردکسی که تمام مردم شهر او را دوست می دارند ؟ کنفوسیوس گفت : ارزش چندانی ندارد.
پرسیدند در باره کسی که همه او را دشمن دارند چه می گویی ؟
گفت : اینهم ارزشی ندارد و مهم نیست . اما بهترآن است که انسان را ، مردمانِ نیک دوست بدارند و مردمان بد ، دشمن بدارند .
کهرام در عین سادگی و افتادگی ، جاذبه و دافعه ای حق طلبانه داشت .
حمید ، همواره همان بود که بود ، زلال و بی ریا و بی حیله و بدور از چند چهره گی های دامن گسترِ کنونی ، که گاه شرطِ فعالیت ِ سیاسیِ مصلحت طلبانه شمرده می شود .
کهرام ، الگویی از سیاست ِ صادقانه بود .
سیاستی که با چراغ گردِ شهر باید گشت و به ندرت آن را یافت .
سیاستی که شریف ترین امور است ، اما گاه ، به کثیف ترین امر و شغل و فعالیت تبدیل شده است .
سیاست درنگاه و عمل برخی سیاسیون، چیزی جز دروغ و فریبی ضروری ، حقه بازی و تردستی و مردم فریبی ، فرصت طلبی و منفعت طلبی شخصی وگروهی و حزبی نیست.
در این وضعیت مردم حق دارند با دیدن این سیاست مداران ، سیاست را کثیف و مساوی حقه بازی و منفعت طلبی تعریف می کنند .
وجودِ برخی از سیاستمدارانِ حق طلب و آزادیخواه و عدالت طلب است که سره را از ناسره بازمی نماید و تمایزسیاست ورزی شرافت مندانه از سیاست ورزی شرارت مندانه ورذیلانه باز شناخته می شود و برتری سیاست علوی از سیاست اموی ، نمایان میشود .
به همین دلیل مردم ، مهاتما گاندی ،نلسون ماندلا ، مارتین لوترکینگ ، مصدق ، طالقانی ، خاتمی و در سطحی دیگر ، کهرام را از سیاستمدارانی شرافتمند و محبوب و مردمی می دانند .
او متعلق به نسلی از مبارزان و سیاست ورزان پیش از انقلاب بود که خود را بدهکاراسلام و ایران و مردم می دانست .
کهرام سیاستمداری طلبکار نبود ، او خود را بدهکار مردم
واز نسلی می دانست که خود را فدایی مردم می دانستند . نسلِ پرکار و کم خواه و کم توقع .
اوخود را هزینه نمود و در برابر فعالیت های شبانه روزی ، منتی بر مردم نگذاشت ، او طلبکار مردم نبود ، نمی گفت : هزینه داده ام ، حالا سهم من کو ؟
او به دنبال سهم خواهی نبود . او می خواست برای مردم مفید باشد و مفید بودن را بر مهم بودن ترجیح می داد .
درگذشت نابهنگام ِ کهرام و ضایعه فقدان او ، ضربه ای سنگین بر جریان اصلاحات و توسعه در استان خوزستان بود ، اما میراثِ گرانسنگ او ، بر دوش و پیش چشم ما و نسل جوان ماست .
کهرام ، اصلاحات ِ سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی را ، راه نجات اسلام و ایران می دانست .
روح اش شاد ،
یادش زنده
و راهش پیش روی