آینده مبهم منازعه تهران_واشنگتن
آینده مبهم منازعه تهران_واشنگتن
بدون ایجاد درک مشترک قدرت‌های منطقه‌ای از نحوه تامین امنیت در خاورمیانه، حصول توافق میان ایران و آمریکا بعید به نظر می‌آید‌.

گفتارنامه: تحولات اخیر در روابط ایران و آمریکا حالا با گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وارد فاز تازه‌ای شده است.

گزارش اخیر آژانس مبنی بر غنی‌سازی اورانیوم با سومین آبشار سانتریفیوژهای پیشرفته IR2-M در سایت نطنز با واکنش دولت جو بایدن مواجه شد.

پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هم با تاکید بر نامحدود نبودن صبر دولت آمریکا خواسته دولت بایدن را برای مذاکره با ایران تکرار کرد.

هنگامی که این اظهارات را در کنار اظهارات اخیر سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه بگذاریم به راحتی می‌توان متوجه شد که در کنار فشارها و تنش‌هایی که همچنان در روابط بین ایران و آمریکا وجود دارد، اراده لازم برای حل مشکلات بر سر بازگشت به برجام وجود دارد.

هرچند اراده لازم به تنهایی کافی نیست. مشکل بزرگی که در این میان وجود دارد، انبوه اختلاف نظرات و عدم اعتماد ذاتی میان واشنگتن و تهران به یکدیگر است.

در تهران دولت حسن روحانی از یک سو تلاش دارد که با تاکید بر اهمیت برداشته شدن تحریم‌ها و یا حداقل کاهش فشارها، بتواند در روزهای آخر دولت خود، بزرگترین دستاورد ۸ ساله‌اش را زنده نماید. دستاوردی که با خروج یک‌جانبه دونالد ترامپ از برجام و عدم حمایت عملی سایر طرف‌های این معاهده بین‌المللی صرفا در کلماتی بر روی کاغذ باقی ماند.

هرچند که نمی‌توان سومدیریت‌های دولت روحانی را در مدیریت اقتصاد کشور و نداشتن طرحی جامع برای روزهای تحریم را نادیده گرفت اما تحریم‌های بی‌سابقه باعث شد که اقتصاد کشور روز به روز ضعیف‌تر شود و بیش از همه مردم عادی فشار را بر دوش خود احساس کنند.

از سوی دیگر، خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از این معاهده و به شهادت رساندن دو نفر از بزرگترین نیروهای نظامی و هسته‌ای ایران باعث شد که نه تنها ایران از مواضع خود در منطقه و در رابطه با برنامه‌ هسته‌ای خود عقب ننشیند بلکه کاهش تعهدات برجامی و گسترش برنامه موشکی خود را هم ادامه دهد.

هر چند اقدامات ۴ ساله دولت دونالد ترامپ، دیوار بی‌اعتمادی بین ایران و آمریکا را بلندتر کرد اما به نظر می‌رسد که حاکمان مستقر در واشنگتن و تهران هم‌چنان رسیدن به توافقی بر سر موضوع هسته‌ای و شاید هم توافقی جامع‌تر را در فکر خود داشته باشند.

نامه ۱۴۰ قانون‌گذار آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه که روز سه‌شنبه منتشر شد که در آن از دولت بایدن خواسته بودند به دنبال اجماعی دوحزبی و توافقی جامع با ایران را (در مورد همه مسائل مورد اختلاف) در دستور کار قرار دهد و اظهارات همان روز علی ربیعی سخنگوی دولت ایران مبنی بر آمادگی برای تبادل زندانیان با آمریکا، شاید نشانه‌ای از این باشد که بازی و سیاست اول تو، اول تو در مورد بازگشت به برجام در حال اتمام است.

اما موضوع بازگشت به برجام، بسیار پیچیده است. آمریکا به دنبال توافق جامع‌تر بر سر نه تنها برجام، که کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران و محدودیت در برنامه موشکی جمهوری اسلامی را نیز دنبال می‌نماید.

این‌ها موضوعاتی است که خط قرمز ایران است و قطعا جمهوری اسلامی بر سر حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و برنامه‌ موشکی خود، حاضر به امتیاز دادن نبوده و نیست.

البته امتیاز دادن در این خصوص در منطقه‌ای که بازیگران آن در منازعه مداوم جهت بسط قدرت و نفوذ خود هستند، منطقی به نظر نمی‌آید.

از سوی دیگر ایران نمی‌تواند منازعه خود با ایالات متحده را لاینحل باقی بگذارد چرا که اقتصاد ایران کشش ادامه وضعیت تحریمی را بیش از این ندارد.

باید دید حاکمیت چه معادله‌ای را طراحی می‌کند که هم نفوذ منطقه‌ای خود را از دست نداده و هم برنامه موشکی را محدود نکند و از سوی دیگر اقتصاد ایران را نیز از وضعیت بحرانی فعلی نجات دهد. طراحی این معادله بسیار پیچیده و محل ابهام است‌.

اما ادامه منازعه کنونی میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی بدون حل و رسیدن به توافق، آینده‌ای خطرناک را به دنبال خواهد داشت.

آمریکا باید تحولات منطقه‌ای را به درستی درک کرده و برای بسترسازی توافق با ایران، زمینه مذاکرات منطقه‌ای میان بازیگران اصلی خاورمیانه را مهیا نماید.

بدون ایجاد درک مشترک قدرت‌های منطقه‌ای از نحوه تامین امنیت در خاورمیانه، حصول توافق میان ایران و آمریکا بعید به نظر می‌آید‌.