گفتارنامه: مدتی است برخی از صاحب نظران سخن از احیاء جریان چپ اسلامی در سپهر سیاست ایران می زنند. به خصوص پس از انتقادات صریح آیت الله موسوی خوئینی ها به مشی سیاسی مرحوم آیت الله هاشمی. با این اوصاف فیاض زاهد، تحلیلگر شناخته شده اصلاحطلب ضمن گفت و گو با “گفتارنامه” چنین مواضعی را نقد کرد و گفت: “ما سالها است که از گفتمان “چپ اسلامی” گذر کردهایم.”
زاهد میگوید: “هیچ شانسی برای این تفکر قائل نیستم. به این دلیل که نه از نظر بینالمللی و نه از نظر سطح مطالبات اجتماعی و نه از نظر فرهنگ انقلابی، جامعه هیچگاه به عقب باز نمیگردد.”
این فعال سیاسی ضمن بازخوانی اصول اصلاحطلبی معتقد است که در حال حاضر اصلاحات وارد مدار جدیدی شده است: “جریان اصلاحطلبی رایج بعد از دولت آقای خاتمی جای خود را به ایدهای جدیدتر داده است. ویژگیهای این نگرش را باید در جهانیتر شدن، انسانیتر شدن و همچین توجه به حقوق زنان، مسائل محیط زیست، کنشهای انتخاباتی مسئولانهتر و نیز دولتی با برنامهتر و هدفمندتر جستجو کرد.”
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که ضمن بازسازی اصلاحات، چه آیندهای برای این تفکر سیاسی پیش بینی میشود، گفت: “شاید در انتخابات بعدی بازنده باشند، اما همچنان به عنوان نیرویی تعیین کننده در عرصه سیاسی، اجتماعی و بینالمللی باقی خواهند ماند و میتوانند در عرصه سیاسی ایران تاثیرگذار باشند.”
مشروح گفت و گوی گفتارنامه با فیاض زاهد را در ادامه بخوانید.
گفتارنامه: اخیرا شاهد انتقادات آقای موسوی خویینی در مورد عملکرد آقای رفسنجانی و تفکر سیاسی او بودیم. برخی آقای خویینی را سخنگوی چپ اسلامی دانستهاند. با توجه به این روال آیا باید گفت جریان “چپ اسلامی” احیاء شده است؟
خیر. ما سالها است که از گفتمان “چپ اسلامی” گذر کردهایم. در ثانی سخن افرادی که مجموعه نظراتی در قبال مسیر اصلاحطلبی ارائه میکنند، معطوف به بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه مبتنی بر ایجاد یک تئوری جدید در زمینه اصلاحطلبی است. بدین معنا که جریان اصلاحطلبی از منظر تئوریک با تکیه بر گفتمان آزادی و البته ضمن تمایزات معنادار بین لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی از فرایند یک دولت تامالاختیار شبه سوسیالیستی، خود را وارد عرصه بالاتری نماید. امروز نیز به نظر میرسد جریان اصلاحطلبیِ رایج، بعد از دولت آقای خاتمی جای خود را به ایدهای جدیدتر داده است. ویژگیهای این نگرش را باید در جهانیتر شدن، انسانیتر شدن و همچنین توجه به حقوق زنان، مسائل محیط زیست، کنشهای انتخاباتی مسئولانهتر و نیز دولتی با برنامهتر و هدفمندتر جستجو کرد.
طبیعتاً برای این جریان از نظر اقتصادی به دلیل نوع نگاه به مسائلی از قبیل کاهش کنترل دولت، تمایل به سمت خصوصیسازی معنادار، برداشتن حمایتهای غیرواقعی و نادرست از اقتصاد ایران، بهبود روابط بینالمللی، حل مشکلات و همچنین چالشهای منطقهای، متفاوت از نگرش و بافت ذهنی چپ اسلامی است. به همین دلیل من معتقد به احیای چپ اسلامی نیستم. دههها پیش دوره چپ اسلامی به پایان رسیده است.
گفتارنامه: اشاره به عرصه جدید اصلاحطلبی داشتید. سوال این است که این جریان جدید آیا افتراقی با اصلاحطلبی به معنای رایجی که میشناسیم دارد یا خیر؟
در حقیقت این روال، تداوم منطقی همان جریان اصلاحطلبی است. آنچه که از جریان اصلاحطلبی به عنوان محورهای راهبردی و کارگشا ارزیابی میشد (مثل تعامل با بخشهای مختلف حاکمیت، ارائه لیستهای انتخاباتی، سازماندهی شورای عالی اصلاحطلبان، حفظ تمرکز بر حمایت از برجام، حمایت از دولت آقای روحانی و …) جایگاه خود را با یک هویت مشخص و جدید تعیین میکند؛ به این معنا که اگر از این به بعد دولتی را مورد حمایت قرار میدهد، مناسبتهای دقیقتر را با آن تبیین کند که این موضوع به نوبه خود شامل نحوه ورود به انتخابات و یارگیری انتخاباتی در مجلس، نحوه کنترل و اثر گذاری جهت بخش به فراکسیون های جریان اصلاحطلب، کاهش وابستگی به چهره های کاریزماتیک، تقویت نهادها مدنی، حمایت از حقوق بانوان، حمایت از حقوق اقلیت ها و نیز توجه بیشتر به برنامه خواهد بود. این موارد از مولفه های دوران جدید اصلاح طلبی است.
گفتارنامه: مشخصاً جریان جدید اصلاحطلبی نیاز به یک جایگاه مردمی هم دارد. به نظر شما با توجه به شرایط کنونی و بدبینی نسبی مردم به دو جریان سیاسی کشور(دیماه ۹۶ و شعار اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا مصداقی از آن است)، آیا چنین جایگاهی را میتوان تمییز داد؟
اول اینکه آنچه در دی ماه ۹۶ رخ داد و شعار نمادین “اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” در دانشگاه تهران سر داده شد، با توجه به نظر سنجیهای دقیق و تحلیل مطالبات اجتماعی نمیتوان با قاطعیت گفت که این فرجام نهاییِ کنش سیاست در ایران امروز است. اما بدون تردید اصلاحطلبان با جایگاه پیشین خودشان نسبت به سال گذشته فاصله معناداری پیدا کردهاند. اگر شما میخواهید بگویید که مردم از اصلاحطلبان ناامید شدهاند در پاسخ خواهم گفت “بله؛ این درست است.” اگر بگویید در انتخابات بعدی شانس اصلاحطلبان برای پیروزی به شدت کاهش داشته است، “با شما موافق هستم.” ولی اگر فکر کنیم که این بدان معناست که کنش سیاست در ایران و درخواست مطالبات، در نهایت جامعه را به سمت کنشهای رادیکال و انقلابی میکشاند و یا نگاهها به بیرون از کشور معطوف خواهد شد، من با این سخن موافق نیستیم. اگر مردم احساس کنند گروهی وجود دارند که صداقت و توانایی شان قابل اعتماد است، مردم همچنان به داخل امیدوارند. هنوز فرصت این بازسازی وجود دارد.
عموماً چرا افراد لوازم شخصی خود را تعویض میکنند؟ چون که آن وسیله کارایی اش را از دست داده است و نیاز به تعویض دارد. همین که اصلاحطلب ها میپذیرند که نیازمند بازبینی هستند، این از مزایای بزرگ جریان اصلاحطلبی است که بدون رانت و حمایتهای حکومتی و دوپینگ های سیاسی خود را متناسب با باورها و سطح مطالبات اجتماعی هماهنگ کنند. برای این کار اصلاحطلبان به ایده و برنامه و همچنین مردان و زنان پاک دست و شریف و درست کار نیاز دارند. اصلاح طلبان شاید در انتخابات بعدی بازنده باشند، اما همچنان به عنوان نیرویی تعیین کننده در عرصه سیاسی، اجتماعی و بینالمللی باقی خواهند ماند و میتوانند در عرصه سیاسی ایران تاثیرگذار باشند.
گفتارنامه: در ابتدای بحث از احیای چپ اسلامی صحبت کردیم. با توجه به نیاز اصلاحطلب ها به بازسازی خود و هم چنین جهتگیری های اخیرِ برخی از چهره های اصلاح طلب مبنی حضور جریان چپ اسلامی، آیا امکان دارد این تفکر به صورت مدون و سازمانیافتهای مجدداً در سپهر سیاسی ایران ظاهر شود و تاثیرگذاری کند؟
هیچ شانسی برای این تفکر قائل نیستم. به این دلیل که نه از نظر بینالمللی و نه از نظر سطح مطالبات اجتماعی و نه از نظر فرهنگ انقلابی، جامعه هیچ گاه به عقب باز نمیگردد.
گفتارنامه: اصولاً جریان چپ اسلامی چه ویژگیهایی دارد؟ تفاوت هایش با جریان چپ مدرن چیست؟
اگر منظور شما از چپ مدرن، چپ کلاسیک مارکسیستی است که تفاوتهای معناداری با همدیگر دارند. اما اگر منظورتان از چپ نو، همان تفکری است که زمانی آقای نبوی مطرح میکردند، باید گفت که این تفکر نیز دورانش تمام شده است. تفاوتهای این دو در حوزه فرهنگ، مطالبات و مناسبات اجتماعی، تعریف مرز اختیار دولت و همچنین نوع ارتباط و تاثیری که از ایدئولوژی اسلامی دارند، متفاوت است. اگر هم چپ اسلامی را با چپ جهانی مقایسه کنیم که تفاوتها بسیار متفاوتتر خواهد بود.
گفتارنامه: از لوازم سیاست خارجی اصلاحات هم صحبت کنیم. اصلاحطلبی به عنوان یک تفکر سیاسی نهایتاً در چارچوب نظام جمهوری اسلامی تعریف خواهد شد. حال سوال این است که جریان اصلاحات ضمن حد و مرزهای موجود در جمهوری اسلامی، چه راهبردی را برای مناسبات خارجی دولت پیشنهاد می کند؟
سیاست خارجی بیش از این که تابع نظرهای اصلاحطلبان باشد، تابع نظرهای حاکمیتی است. امروزه نیز بخش مهمی از سیاست خارجی در دست وزارت خارجه نیست. در واقع یک نوع نگرش غیرقابل اعتماد نسبت به همکاری میان گروه های سیاسی داخلی و خارجی وجود دارد. ولی به هر حال نظام جمهوری اسلامی که خود را به عنوان یک نظام انقلابی تعریف میکند، معمولاً با جریان های چپ مارکسیستی مثل کوبا، کره شمالی، ویتنام، چین و ونزوئلا روابط بسیار خوبی داشته است. جالب اینکه دولت های ما دولت های راست بودهاند. دولتهای راست در ایران مثل دولت آقای احمدی نژاد بیشترین رابطه را با آن کشورها داشته است. یا حتی موتلفه ای ها زمانی آرزو داشتند مدلی شبیه کره شمالی در ایران پیاده شود. “محافظهکاران سنتی راست” که طبیعتاً نباید با معیارهای چپ چندان سازگاری داشته باشند، روابط گرمی با این تفکرها داشتهاند. به هر حال در ایران تعاریف این مفاهیم و انطباق شان با مشابههای خارجی مقداری سخت و ناممکن است.
بیشتر بخوانید:
اصلاح قانون اساسی میتواند یکی از اصلاحات مد نظر باشد / با متحصنین نمیتوانیم همکاری داشته باشیم