گفتارنامه: محمد جواد پهلوان حقوقدان و استاد دانشگاه در یادداشتی که در اختیار گفتارنامه قرار داده است نوشت:
در این انتخابات هم به نوعی یک دو قطبی شکل گرفته است.قطبی که می گوید نباید رای داد و قطبی که موافق حضور پای صندوق رای است.آن قطبی که مخالف رای دادن است را می توان به دو گروه تقسیم کرد.
گروه معاندان و مخالفان نظام که در کشورهای دیگر نشسته اند و با ابزارهای مختلف و پیشرفته ارتباطی تلاش دارند بخش بیشتری از مردم ایران را با خود همراه کنند.و گروه دیگر مردمی عادی – که بیشتر از طبقه متوسط هستند- می باشند که قصد و غرض خاص سیاسی برای این تصمیم خود ندارند بلکه نا امید ،نادم و زخم خورده هستند.شاید باید این طور گفت که گروه مذکور منتظر یک نشانه و پالس برای تجدید نظر است..چه بسا اگر شورای نگهبان بازتر و منصفانه تر تصمیم می گرفت می توانست بخش بزرگی از این افراد مردد را وارد میدان کند.ولی افسوس که چنین نشد و همین عاملی شده تا آن بخشی که عدم رای دادن را در رسانه های فارسی زبان مخالف جمهوری اسلامی تبلیغ می کند جری تر شود و تصور نماید بیش از پیش به هدف خود که همان مشارکت حداقلی و تکرار انتخابات مجلس است نزدیک شده است.
به هر حال در شرایطی که دیگر قرار نیست شورای نگهبان تجدیدنظری نماید رسانه و فعالان رسانه در این اوضاع نقش بسزایی دارند.اتفاقا این روزها در این باب جنگی هم در گرفته است.دلسوزان واقعی نظام تلاش دارند در حد بضاعت خود مردم را تشویق به رای کنند و استدلال شان هم این است رای ندادن برابرست با تکرار ۸سال دولت احمدی نژاد و این یعنی یک پسرفت دیگر.البته به نظر می رسد اکنون در شرایطی قرار گرفتیم که حتی غالب جناح اصولگرا و فعالان سیاسی و رسانه این جریان نیز نسبت به خطر مشارکت حداقلی هشیار وبیدار شده اند.از همین رو است که طی روزهای قبل این احساس خطر باعث شده آن ها هم وارد میدان تبلیغ مردم به رای دادن شوند.محرز و مشخص است خطر مشارکت حداقلی در داخل و خارج چیست.
اما نکته ای که قصد دارم بر روی آن در این یادداشت دست بگذارم مقایسه نوع تبلیغ مردم به رای دادن در داخل و تبلیغ به رای ندادن در رسانه های فارسی زبان خارجی است.به واقع این کجا و آن کجا!
در شرایطی که اینجا همچنان به سبک ۴۰ سال قبل با بنر ،پوستر و کلیپ های کلیشه ای و پوسیده تلاش دارند مردم را تهییج نمایند در آن سوی دنیا رسانه های معاند به شکل نوین و ابتکارهای جذاب مردمی که مردد هستند را به یقین می رسانند که نباید رای داد چون بی فایده است.به نوعی ما اینجا با پوسترهای پوسیده به جنگ مدیای پیشرفته رفتیم و انتظار پیروزی داریم!
البته این بدین معنی نیست که جامعه تهی از کارشناسان خبره رسانه است.بلکه این موضوع نشان می دهد چقدر ایجاد محدودیت های مختلف ما را دچار ضعف و نقصان کرده و متاسفانه این توان وجود ندارد در این روزهای مهم و حساس میدان داری خاصی صورت گیرد.فکر می کنم برای شکستن این فضا نیازمند معجزه هستیم.