سفر وزیر امور خارجه ایران به لبنان و استقبال مقامهای این کشور از وی بار دیگر معادلات سیاسی منطقه را به هم زد و قدرت و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران را به رخ کشید. «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، بعد از ظهر یکشنبه (۲۱ بهمن ماه) طی سفری دو روزه با […]
سفر وزیر امور خارجه ایران به لبنان و استقبال مقامهای این کشور از وی بار دیگر معادلات سیاسی منطقه را به هم زد و قدرت و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران را به رخ کشید.
«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، بعد از ظهر یکشنبه (۲۱ بهمن ماه) طی سفری دو روزه با هدف دیدار با مقامهای ارشد لبنان و اعلام آمادگی تهران برای همکاری و همافزایی با لبنان وارد بیروت شد. وی در سفر به این کشور در فرودگاه بینالملل «رفیق حریری» در بیروت مورد استقبال مسئولان لبنان و همچنین، سفیر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به بیروت از آن رو در کانون توجه محافل رسانهای و سیاسی قرار گرفت که دو هفته بعد از تشکیل دولت لبنان به ریاست «سعد الحریری»، نخستوزیر این کشور، پس از نه ماه انتظار صورت گرفت.
همچنین، از دیگر مؤلفههای اهمیت این سفر آن است که پس از دو اظهارنظر «سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزبالله لبنان، پس از دو ماه حضور نداشتن وی در عرصه رسانهها صورت گرفت که ناخواسته مفاهیمی را به تحلیلگران و ناظران والبته کشورهای منطقه القا میکند.
بهطور کلی میتوان بهطور اجمالی اهمیت و اهداف سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران را به لبنان در نکات زیر بیان کرد:
همانطور که اشاره شد، نخستین نکتهای که در این سفر نهفته است و توجهها را به خود معطوف کرد این است که پس از نه ماه از مامور شدن سعد الحریری برای تشکیل کابینه صورت گرفت. در این مدت، تشکیل کابینه لبنان با معضل سختی مواجه شده بود که گمان نمیرفت بهزودی گره آن باز شود، اما سفر محمدجواد ظریف به بیروت پس از دو هفته از تشکیل دولت لبنان و بهعنوان نخستین وزیر امور خارجه که به این کشور سفر میکند، واجد دلالتهای معنایی است که از جمله آن میتوان گفت که دولت لبنان بهفضل و تلاش جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است. پیام تلویحی و زیرپوستی این سفر این است که جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل دولت لبنان تلاش کرده است و تلاش آن نیز در نظام سیاسی لبنان که بر نظام پارلمانی استوار است و متأثر از وضعیت فرقهای، اجتماعی و مذهبی خاص این کشور شامل مسیحیان، مسلمانان سنی و مسلمانان شیعه است، به موفقیت رسید.
دومین نکتهای که از سفر ظریف به لبنان برداشت میشود این است که تهران از بافت داخلی کابینه لبنان راضی و خشنود است و چهبسا استقبال مقامهای ارشد لبنان از «جبران باسیل»، وزیر امور خارجه این کشور گرفته تا نخستوزیر و رئیسجمهور و سران دیگر احزاب و گروههای این کشور از وی، خود گواهی گویا بر این مدعاست.
سومین نکتهای که درباره این سفر میتوان بدان اشاره کرد این است که حزبالله و به همراه متحدان داخلی و خارجی خود بار دیگر حسن نیت خود را به گروه چهارده مارس متمایل به غرب و مورد حمایت عربستان سعودی، نشان داد و تأکید کرد که منافع دولت و ملت لبنان برای آنها در اولویت قرار دارد نه منافع کشورهای منطقه.
چهارمین نکتهای که در سفر وزیر امور خارجه ایران به بیروت نهفته است این است که بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی ایران خیرخواه لبنان است و در جهت تأمین منافع منطقهای آن در برابر تجاوزگریهای احتمالی رژیم صهیونیستی گام بر میدارد و در این راستا، ظریف برای همکاری با دولت لبنان در زمینه ارائه تسلیحات نظامی به ارتش لبنان اعلام آمادی کرد.
پنجمین نکته شایان اشاره در این باره، به رویکردهای سیاسی عربستان سعودی در منطقه، بهویژه درباره لبنان مربوط میشود. ایران با سفر وزیر امور خارجه آن به لبنان و اعلام آمادگی برای همکاری با آن در همه سطوح، بار دیگر به احزاب و گروههای لبنانی، بهویژه چهارده مارس نشان داد که برخلاف عربستان سعودی که از موضع فرادستی و خودخواهانه به لبنان نگاه میکند و حتی به خود اجازه میدهد که نخستوزیر آن را احضار و سپس بازداشت و زندانی کند، بهدنبال تعامل محترمانه با همه گروههای لبنانی است و به نظر میرسد که این گروهها نیز به این واقعیت پی برده باشند.
ششمین نکتهای که از این سفر برداشت میشود این است که نشان داد تشکیل دولت لبنان و بهتبع آن سفر وزیر امور خارجه ایران به آن، سبب تضعیف و تزلزل سیاست عربستان سعودی و برخی کشورهای همراه آن چون امارات عربی متحده درباره لبنان شد. این سفر در واقع، بهنوعی بیانگر شکست دگربار سیاستهای عربستان سعودی در لبنان است، سیاستهای مبتنی بر مداخله در امور داخلی این کشور و برهم زدن بافت اجتماعی و سیاسی آن.
هفتمین نکتهای که از این سفر بر میآید، این است که این سفر همچنین نشاندهنده شکست سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران و به شکست کشاندن سیاستهای آن در منطقه و به انزوا بردن تهران است. این سفر در شرایطی صورت گرفت که آمریکا تمامقد و تمامعیار با اعمال فشارهای اقتصادی برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی ایران و فروکاستن از نفوذ و قدرت منطقهای آن تلاش میکند، اما این سفر با دلالتهای خاص خود از جمله تشکیل دولت لبنان، نشان داد که قدرت و نفوذ منطقهای ایران قویتر از آن است که چنین تلاشهایی بر آن تأثیرگذار باشد.
هشتمین نکتهای که از این سفر بدان القا کرد این است که رژیم صهیونیستی بار دیگر از تلاشهای خود برای متقاعد کردن برخی متحدان داخلی خود در لبنان برای جلوگیری از تشکیل دولت این کشور و سپس مسئول جلوه دادن حزبالله و در ورای آن جمهوری اسلامی ناامید شد و انتظار میرود که طی روزهای آینده مراکز تحقیقاتی آن در مقام تحلیل و واکاوی این سفر برآیند و به این واقعیت اذعان کنند که تصورات تلآویو از معادلات سیاسی منطقه منطبق با واقعیت نبوده است.
نهمین نکتهای که میتوان در ارتباط با این سفر بدان اشاره کرد ناظر بر مرده به دنیا آمدن کنفرانس ضد ایرانی ورشو است که آمریکا با تمام مؤلفههای حیثیتی و با کمک متحدان منطقهای خود بهویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای برگزاری موفقیت آمیز آن تلاش میکند، اما سفر موفقیتآمیز ظریف به بیروت با مؤلفهها و دلالتهای معنایی آن، خط بطلانی بر امیدها و تلاشهای آمریکا بود و این پیام را داد که کنفرانس آینده ورشو در رسیدن به اهداف خود توفیقی حاصل نخواهد کرد.
به هر روی، این سفر بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی ایران بر خلاف تمام تلاشهای آمریکا و متحدانش در منطقه، دارای نفوذ و برد سیاسی و دیپلماتیک است و بر خلاف حاکمان جوان و ناپخته برخی کشورها در جهت منافع ملتهای منطقه گام بر می دارد.