قدرت طلبان انگیزه خدمت ندارند/ اختلاس کار راحتی است
قدرت طلبان انگیزه خدمت ندارند/ اختلاس کار راحتی است
وقتی می­ توان نظارت را به راحتی دور زد و قوای بازدارنده را منفعل کرد، اختلاس کار راحتی است.

گفتارنامه: اینکه در جامعه­ ای مشکل معیشت ملموس باشد و مشکل­ دارها ببینند و بدانند که عدده­ای صفرهاي رقم اختلاس­ هاي­ شان پرشمار است، طبيعي است، موجب بي­ اعتمادي، ناامني و دلسردي عمومي خواهد شد.

«وقتی می­ توان نظارت را به راحتی دور زد و قوای بازدارنده را منفعل کرد، اختلاس کار راحتی است. باید گفت این برای کشور ما که هنوز در مسیر رشد است، به شدت آفت زا و هزینه ساز می باشد. حالا اگر در کشورهایی که تولیدشان رونق دارد و مردم اش رفاه را حس می­ کنند، اگر فسادهای محدودی هم مشاهده شود، نمی­ تواند خسارت جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. اما جامعه­ ای که تازه در تلاش است تا رفاه را رقم بزند و دغدغه معیشت را به کمترین حالت ممکن خود برساند، اگر مدیرانش اقدام به سوءاستفاده كنند، طبیعتا انجراف اساسی صورت می­ گیرد و هرگز جامعه مسیر درست را طی نخواهد کرد و همواره تضادهایی شکل می­ گیرد که این ها مانع تولید است.»

عباس سلیمی نمین در گفت و گویی با ” گفتارنامه” ضمن طرح اظهارات بالا در خصوص سيستماتيك شدن فساد به پرسش­هاي مطرح شده پاسخ مي­ گويد:

گفتارنامه: مردم به شنيدن اختلاس­ هاي چند ده هزار ميليارد توماني عادت پيدا كرده­ اند. اين چه تبعاتي مي­ تواند داشته باشد؟

سيستماتيك شدن فساد مساله­ ای اجتماعی است و در حالی این مساله این روزها مساله­ ای مهم و قابل بحث شده است که از ابتدای انقلاب تلاش ویژه­ای صورت می­ گرفت تا در واقع بتوانند بیشتر در مسیر افزایش توان نهضت و ارتقای جامعه گام بردارند، نه اینکه به فکر منافع شخصی­ شان باشند. در مجموع می­ توان این طور گفت، ما بیشتر از دو گرایش نمی­ توانیم داشته باشیم. اول اینکه مدیران تلاش کنند تا جامعه را به لحاظ اقتصادی ارتقاء بدهند و از کنار آن خودشان هم منفعت ببرند. گرایش دیگر هم این است که گروهی از مسئولیت به عنوان یک فرصت در راستای رشد منافع خودشان بهره بگیرند. خب! طبیعی بود که انقلاب اسلامی در سال­ های شروع جمهوری اسلامی مدل اول را ترویج کند که این امر با جدیت هم دنبال می­ شد. اما متاسفانه گرایش گروهی از مدیران به مدل دوم در فضای مدیریتی کشور خودنمایی کرد که در واقع جایگاه­ های سیاسی پلی بود برای رسیدن به مسیری که رشد دست اندرکاران را موجب می­ شد.

گفتارنامه: چطور شد، وضع به حدي رسيد كه فساد به امري تقريبا عادي بدل شد؟

مدیرانی که انگیزه­ مند بودند به مردم خدمت کنند و از موقعیت خدمت بیشترین استفاده را برای کاهش دغدغه­ های عمومی ببرند، در مسیری قرار گرفتند که یواش یواش ذهن­­شان درگیرِ درگیری­ های شخصی شد. البته من این را عمومیت نمی­ دهم و قائل نیستم که همه مدیران دچار این مساله شدند. اما واقعیت انکار نشدنی این است که این آفت هم اکنون جدی است و به صورت مساله­ ای تلخ در حال خودنمایی است و بسیاری از تلاش­ ها برای دست یابی به قدرت، نه با انگیزه خدمت بلکه برای بهره­ گیری از فرصت­ های آن است تا بتوانند منافع شخصی خود را تامین کنند تا اسباب و مقدمات اشرافی گری­ شان مهیا شود و برای رسیدن به این هدف طبیعتا از راه­ های قانونی استفاده یا سوءاستفاده می­ کنند.

گفتارنامه: مي­ توان گفت، قانونِ بد در چنين فرايندي موثر بوده است؟

خیلی؛ در کشور ما متاسفانه کاستی­ هایی در قانون وجود دارد، ضمن اینکه سیستم نظارتی و سیستم باز دارنده دچار خلل­ هایی است و درزهایی وجود دارد که باعث می­ شود تا سوءاستفاده برای سوءاستفاده کنندگان به امری سهل و آسان تبدیل شود. وقتی می­ توان نظارت را به راحتی دور زد و قوای بازدارنده را منفعل کرد، اختلاس کار راحتی است. باید گفت این برای کشور ما که هنوز در مسیر رشد در تلاش است، به شدت آفت زا و هزینه ساز است. حالا اگر در کشورهایی که تولیدشان رونق دارد و مرمش رفاه را حس می­ کنند، اگر فسادهای محدودی هم مشاهده شود، نمی­ تواند خسارت جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. اما جامعه­ ای که تازه در تلاش است تا رفاه را رقم بزند و دغدغه معیشت را به کمترین حالت ممکن خود برساند، اگر مدیرانش اقدام به سوءاستفاده كنند، طبیعتا انحراف اساسی صورت می­ گیرد و هرگز جامعه مسیر درست را طی نخواهد کرد و همواره تضادهایی شکل می­ گیرد که این ها مانع تولید است. همچنين مي­ توان گفت، چنین روندی، ریشه ایثار و تلاش را می­ خشکاند و موجب می­ شود تا چرخ اقتصاد به شدت لنگ بزند.

گفتارنامه: نظام با توجه به چه الزام­ هايي مي­ تواند با فساد مقابله كند؟

این شرایط فقط با تلاش شبانه­ روزی، واقع بینی و البته ایثار و از خود گذشتگی مدیران، مدیریت شدنی هستند. جهش اقتصادی در ایران زمانی صورت می­ گیرد که کارمندان و کارگران انگیزه بالایی داشته باشند. اما آنچه امروز با عنوان فساد يا حتي فیش­ های غیر متعارف با آن روبرو هستیم، ریشه انگیزه را در لایه­ های مختلف اجتماع از بین می­ برد و برای جامعه برای کوشش مضاعف هیچ رغبتی باقی نمی­ گذارد. خب! سئوال این است که در چنین وضعیتی چطور می­ توانیم به فکر رشد و تعالی باشیم؟ چطور می­ توانیم تعالی و رسیدن به این مهم را هدف خود بدانیم؟ پس باید به همه توصیه کرد که دست از کارهایی که نه در چارجوب عقل و نه در چارچوب شرع جایی دارند، بردارند تا از این طریق بتوانیم توسعه را که با توجه به پتانسیل­ های کشورمان دست یافتنی است، به عنوان هدفی محقق ببینیم و آرامش را به عنوان موهبتی مهم به جامعه تزریق کنیم. ما زمانی می­ توانیم جامعه را به سمت جبران عقب ماندگی­ ها هدایت کنیم که ملت و دولت دست در دست هم داشته باشند که لازمه اصلی این همدستی “اعتماد” است که همین فساد سيستماتيك ریشه اعتماد مردم به مسئولین را می­ خشکاند و این بسیار خطرناک است.

گفتارنامه: رسانه­ ها در چنين فضايي چه رسالتي دارند؟

باتوجه به شرايط جامعه و نحوه مطرح كردن اين گونه مسائل كه ضريب حساسيت جامعه به آنها بسيار بالاست، هنگام طرح چنين موضوعي از طرف رسانه­ ها و بازتاب گسترده آن، انتظار برخورد با چنين موضوعاتي در سطح جامعه افزايش مي­ يابد و احتمال تصميم و يا برخورد احساسي افزايش پیدا می­ کند كه در هر دو حالت ضرر مستقيم و غير مستقيم این مساله هم در كوتاه و بلند مدت به جامعه بر مي­ گردد.
البته واقعا يكي از وظايف رسانه ها بيان مسائل و مشكلات جامعه مي­ باشد و در اين خصوص نيز باید ارائه طريق نمايند و از طرف ديگر طرح واقعيات را باحفظ رسالت رسانه­ اي انجام دهند، نه اينكه براي جذب خوانندگان و يا حمايت و تقابل با گروهي خاص مطالب را بيان نمايند. البته بايد باید گفت که از طرف ديگر سازمان­ هاي نظارتي بايد به طور مستقیم و با توجه به قوانين جاري كشور وظايف قانوني خود را اعمال نمايند كه در اين صورت هر زمان اقدامي خلاف قانون انجام شد، در چارچوب وظايف خود اقدام نمايند. البته بدیهی است که در انتشار خبر موضوعی به این مهمی، عقب ماندن نهاد نظارتی از رسانه­ ها نگران کننده و توجیه ناپذیر است. البته ظاهرا اين موضوعي نيست كه مسئولين از آن بي اطلاع بوده باشند.

گفتارنامه: حرفي مانده است؟

فساد افيون جوامع است.