گفتارنامه: وقتی با تقسیم بندی های «جناح راست اصلاحات»، «جناح چپ اصلاحات» و «جناح میانه جبهه اصلاحات» مواجه می شویم این سؤال به ذهن خطور می کند که جبهه اصلاحات را می توان این گونه تقسیم بندی کرد یا خیر؟! بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقد به این تقسیم بندی هستند اما برخی دیگر همچون عبدالله ناصری چنین اعتقادی ندارد.گفتارنامه در این راستا گفتگویی با عبدالله ناصری فعال و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب ترتیب داده است که در ادامه می آید؟
گفتارنامه: وجود تمایزات و اختلافات فکری و عملی میان جناح های مختلف جبهه اصلاحات را چگونه ارزیابی می کنید؟
ناصری: اصلاحات تعریفی مشخص دارد. تقسیم بندی های تصنعی و ساختگی، حتما با تعاریفی که از اصلاحات می دانیم و می شناسیم فاصله دارد. پس طبیعتاً کسانی که چنین تقسیم بندی هایی را ارائه می دهند اگر روزی بتوانند آمار بگیرند خواهند دید در جبهه اصلاحات، هیچ کس خود را چپ و راست و میانه تعریف نخواهد کرد.
گفتارنامه: یعنی شما وجود تفکرات چپ اسلامی، چپ مدرن و راست مدرن را در این جبهه قبول ندارید؟
ناصری: ببینید تقسیم بندی جبهه اصلاحات به سه جناح «راست»، «چپ» و «میانه» اساساً یک تقسیم بندی بدون هویت و فاقد مبنایی است که یک تلاش ۶-۵ ساله را به ذهن متبادر می سازد به این صورت؛ آن عده ای که تلاش کرده اند تا اصطلاحاً «گفتمان اعتدال» را رسمیت ببخشند و به آن در حکم مرجع و محل اعتنا نگاه کنند حال که کوشش های شبانه روزی خود را شکست یافته دیده اند به این سمت و سو نظر دارند که «ماهی قرمز بزرگی» که تاکنون نتوانسته اند صید کنند را از میان چنین تقسیم بندی های ساختگی به دست آورند. با اندکی دقت در آن تقسیم بندی صرفاً ذهنی و ساختگی خواهیم دید، توجه اصلی بر قسمت سوم است یعنی «جناح میانه جبهه اصلاحات» که هم پوشانی کامل با «گفتمان اعتدال» دارد و همان تئوری و تفکر را بازتعریف و تأکید می کند. واضح تر اگر خواسته باشیم این تقسیم بندی را کالبد شکافی کنیم به حلقه ی یاران روحانی خواهیم رسید . یعنی یک تقسیم بندی برای جا اندازی کسانی که این روزها به حلقه ی یاران اصلی روحانی معروف هستند و به تفکرات بخشی از اصلاحات نزدیکتر. باید بپذیریم اگرچه کسی را نمی توان از هرگونه اظهار نظری در هر قالبی منع کرد اما این نیز باید پذیرفته شود که شرایط روحانی، لحظه به لحظه سخت تر خواهد شد پس به آسانی می توان فهمید که دلیل اشاعه ی چنین تقسیم بندی های تصنعی ای چیست.
گفتارنامه: به هر حال در سال ۹۲ ائتلافی میان گفتمان اعتدال و اصلاحات شکل گرفت و در انتخابات ۹۶ ادامه یافت.
ناصری: بنده معتقدم روحانی با گفتمان اصلاحات آمد. حامیان گفتمان اعتدال و حلقه ی نیاوران به خوبی می دانند که روحانی در دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ با گفتمان اصلاح طلبی پای در میدان گذاشت وگرنه هرگز نمی توانست پیروز انتخابات شود. پس چنین شاخه پردازی های رؤیایی هم نمی تواند مسیر جدیدی پیش روی روحانی و یاران نزدیک او قرار دهد زیرا روحانی نه با گفتمان اعتدال که با گفتمان اصلاح طلبی پیروز دو انتخابات شد.
گفتارنامه: به هر حال این که در جبهه اصلاحات جناح های مختلفی با تفاوت دیدگاه حضور داشته باشند امری پذیرفتنی و منطقی به نظر می آید و این تفاوت نظرات به طور مثال در نوع مواجهه با شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان نیز بروز و ظهور دارد. اما ظاهراً شما این تقسیم بندی را نمی پذیرید.
ناصری: واقعیت آن است که یک گروه در جبهه اصلاحات که تفکراتی کمرنگ تر از تفکرات اصلاح طلبی دارند اما در وجه کنشگری، بیشتر اصلاح طلب مآبانه رفتار می کنند مخالف شورای عالی سیاست گذاری هستند. البته این مخالفت دو ریشه دارد؛ یکی ضعف تفکرات اصلاح طلبی نزد همان عده ای که می کوشند گفتمان اعتدالی را پررنگ جلوه دهند و به آن دلیل نمی توانند رهبری عالی یک چهره ی محوری در این جناح را به آسانی بپذیرند و دیگری ضعف هایی است که در شورای عالی اصلاح طلبان وجود دارد و این ضعف ها را بزرگان نیز مطرح کرده اند و انتظاری که از این شورا می رفته هیچ وقت تمام و کمال برآورده نشده است. حداقل در موقع لیست بستن آن چنان که باید و شاید از یک استقلال تمام و کمال برخوردار نبوده و البته به آن وجه انتقادی موضوع اذعان داشته و می پذیرم که برخی گلایه ها مطرح باشد.
گفتارنامه: بحث تغییر ساختار شورای عالی به کجا رسید؟
ناصری: شورای عالی اصلاح طلبان در حال رفتن به سمت «پارلمان اصلاح طلبی» است. اگرچه خیلی بحث بر سر نامگذاری وجود ندارد اما در نهایت مجمع باشد، پارلمان باشد یا همین شورای عالی اصلاحات اگر تنها به صرف لیست بستن باشد انتقادات هم ادامه خواهد داشت اما اگر تغییراتی اساسی در دیدگاه ها و رویه ها ایجاد شود می توان امیدوارتر به آینده نگریست. البته این نکته را هم باید اضافه کنم که از اول هم قرار بود این شورا یک نهاد فراگیر اصلاحات باشد و تنها در موقع انتخابات فعال نباشد و در تمام طول سال تأثیرگذار و فعال باشد.
گفتارنامه: به عنوان سوال آخر! اگر این روزها و در چنین وضعیتی مرحوم هاشمی زنده بود، به نظر کدام شیوه را در مواجهه با دولت روحانی در پیش می گرفت؟
ناصری: نه این روزها که در همان سال ۹۲ هم سیره و روش مرحوم هاشمی، حمایت توأم با انتقاد بود البته از یک مسئله خیلی مهم نباید گذشت و آن این که معمولا و بنابه هر دلیل مباحث انتقادی مطرح شده از سوی هاشمی چندان رسانه ای نمی شد اما در محافل خصوصی تر همگان به یاد دارند. اما اگر این روزها مرحوم هاشمی در میان ما بود قطعا جنبه های انتقادی دیدگاه های وی با صدای بلندتری به گوش می رسید.
بیشتر بخوانید: