گفتارنامه: یک اقتصاددان گفت: «یکی از تبعات ناشی از لغومعافیتهای نفتی بر اقتصاد ایران کاهش درآمدهای ریالی است. ما در بودجه یک و نیم میلیون بشکه صادرات نفت پیشبینی کرده بودیم و با این وضعیت قطعا این محقق نخواهد شد و من فکر میکنم که حداقل با ۱۰۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه خواهی شد. موضوع دیگر این است که تراز ارزی ما منفی است. ماجرا از این قرار است که در سال ۹۷ ما ۴۴ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم، اما از این مبلغ حدود ۱۰ میلیارد دلار ارز وارد اقتصاد ایران شده است. یعنی در سال ۹۷ حدود ۳۷ میلیارد دلار از کسری ارزی متعلق به صادرات غیرنفتی بود. حالا اگر قرار باشد با وضعیت به وجود آمده ما در سال ۹۸ هم با چنین رویکردی از سوی صادرکنندگان غیرنفتی مواجه باشیم، وضعیت کشور بسیار بحرانی خواهد شد. زیرا این باعث میشود بانک مرکزی به ذخایر ارزی خود دست ببرد و این بسیار خطرناک است.»
وحید شقاقی شهری تحلیلگر مسائل اقتصادی در خصوص شرایط اقتصاد ایران بعد از عدم تمدید معافیتهای نفتی از سوی ایالات متحده آمریکا گفت: «آمریکاییها در آبان سال گذشته هشت کشور را از تحریمهای نفتی ایران معاف کرده بودند و این معافیت به آنها اجازه میداد همچنان به خرید نفت از ایران ادامه دهند. البته به نظر میرسید که به صورت نانوشته این واردات یک سقف مشخص داشت. زیرا به عنوان مثال میزان نفتی که چین و هند به عنوان بزرگترین خردیاران نفت از ایران داشتند، نسبت به سالهای گذشته کاهش پیدا کرده بود. مثلا چین قبل از این ماجرا حدود ۷۰۰ هزار بشکه از ایران نفت خریداری میکرد، ولی بعد از آبان ماه سال گذشته این میزان خرید ۲۰۰ هزار بشکه کاهش پیدا کرده بود.»
وی ادامه داد: «ولی طی این چند ماه سه کشور به طور کامل خرید نفت از ایران را متوقف کرده بودند که یونان و ایتالیا از جمله این کشورها بودند. درباره پنج کشور باقی مانده چند سناریو وجود داشت. یکی از این سناریوها این بود که آمریکا به برخی از این کشورها مجددا معافیت بدهد. اما سناریو دوم که مبنی بر لغو تمام این معافیتها بود، حالا به اجرا درآمده است. نکته جالب توجه در این ماجرا آن بود که به نظر میرسد آمریکاییها اصلا برای اتخاذ این تصمیم، صحبتی با طرف چینی و هندی انجام نداده بودند و همین باعث ناراحتی و نارضایتی آنها شده است.»
او در گفتگو با فرارو افزود: «به عقیده من با این تصمیم ایالات متحده، صادرات نفت ایران بسیار کاهش پیدا خواهد کرد و نمیتوانیم یک صادرات مشخص به کشورها داشته باشیم. مگر اینکه صادرات در قالب بورس نفت صورت بگیرد یا به صورت قاچاقی انجام شود. به عبارت دیگر من فکر نمیکنم که ایران بتواند بعد از این ماجرا صادرات رسمی نفت خود را ادامه دهد. از طرف دیگر آمریکاییها طی سه سال گذشته صادرات نفت خود را از هشت میلیون بشکه به ۱۳ میلیون بشکه افزایش داده اند. علاوه بر این با عربستان و امارات و کویت هم به توافق رسیده اند که نفت خود را جایگزین نفت ایران کنند.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «ما قبل از این که معافیتها لغو شود، بین ۸۰۰ تا یک میلیون سیصد هزار بشکه نفت صادر میکردیم؛ لذا با تصمیم اخیر کاخ سفید قطعا این میزان به شدت کاهش پیدا خواهد کرد. البته اینکه کشورهای مورد نظر تا چه حد توانایی جایگزین کردن نفت خود به جای نفت ایران را دارند یا اینکه چینیها و هندیها نهایتا تن به خواسته ایالات متحده میدهند هم در این معادله بسیار اهمیت دارد. اما با همه اینها به نظر میرسد که ایران در حال ورود به دوران اقتصاد بدون نفت است. زیرا حتی در سالهای ۹۰ و ۹۱ هم وضعیت به این شکل نبود و دولت وقت سعی داشت صادرات نفت ایران را تدریجی کاهش دهد و ما در بدترین حالت ۷۰۰ هزار بشکه نفت میفروختیم، اما الان دولت ترامپ به دنبال قطع یک باره فروش نفت ایران است.»
وی در خصوص تاثیرات این وضعیت بر اقتصاد ایران گفت: «یکی از تبعات ناشی از این ماجرا کاهش درآمدهای ریالی ما است. ما در بودجه یک و نیم میلیون بشکه صادرات نفت پیشبینی کرده بودیم و با این وضعیت قطعا این محقق نخواهد شد و من فکر میکنم که حداقل با ۱۰۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه خواهی شد. موضوع دیگر این است که تراز ارزی ما منفی است. ماجرا از این قرار است که در سال ۹۷ ما ۴۴ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم، اما از این مبلغ حدود ۱۰ میلیارد دلار ارز وارد اقتصاد ایران شده است. یعنی در سال ۹۷ حدود ۳۷ میلیارد دلار از کسری ارزی متعلق به صادرات غیرنفتی بود. حالا اگر قرار باشد با وضعیت به وجود آمده ما در سال ۹۸ هم با چنین رویکردی از سوی صادرکنندگان غیرنفتی مواجه باشیم، وضعیت کشور بسیار بحرانی خواهد شد. زیرا این باعث میشود بانک مرکزی به ذخایر ارزی خود دست ببرد و این بسیار خطرناک است.»
این کارشناس مسائل اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد که صادرات نفت ایران به صفر برسد، عنوان کرد: «این مسئله به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه باید صبر کرد و دید آیا چین و روسیه هم از این تحریمها تبعیت میکنند یا خیر. زیرا به طور کلی از همان سالهای قبل هم صادرات نفت به کشورهایی مثل ژاپن و کره بسیار کم بود. آنها حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار بشکه در روز از ما نفت خریداری میکردند. از طرف دیگر این دو کشور هم همواره در تیم ایالات متحده بودند و اینجا هم به احتمال زیاد با کاخ سفید همراهی خواهند کرد؛ بنابراین الان امید اصلی ایران کشورهایی مثل چین و هند هستند.»
او ادامه داد: «البته باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که خریداران نفت ایران شرکتهای چینی و هندی هستند. یعنی خیلی دولتها نمیتوانند در تصمیم نهایی آنها تاثیرگذار باشند. دقیقا مثل ماجرایی که برای توتال اتفاق افتاد. توتال هم یک شرکت فرانسوی بود و با وجود اینکه دولت این کشور از توافق هستهای حمایت میکرد، ولی آنها به دلیل اینکه مشمول جریمههای ایالات متحده نشوند، تصمیم به خروج از ایران گرفتند. مسئله دیگر این است که درست است ما راههای دور زدن این تحریمها را بلد هستیم، اما باید توجه داشت که در این وضعیت ما مجبور میشویم نفت خود را خیلی ارزانتر بفروشیم تا کشورها حاضر باشند ریسک این ماجرا را بپذیرند و از ما نفت خریداری کنند؛ بنابراین حتی اگر صادرات نفت ایران به صفر نرسد، درآمد ارزی ما بسیار کاهش پیدا خواهد کرد.»
این استاد دانشگاه در خصوص راهکاری موجود برای کاهش فشارها بر اقتصاد ایران گفت: «حالا حاکمیت دو راهکار دارد. یکی این است که صادرکنندگان غیرنفتی را مجبور کند تمام دلارهای حاصل از صادرات را وارد اقتصاد کشور کنند. زیرا باید به نوعی این درآمد ارزی از طریق صادرات غیرنفتی تامین شود. دومین راهکار این است که با توجه به اینکه درآمد ارزی ناشی از فروش نفت کاهش چشمگیری پیدا میکند باید به طور کامل به سمت درآمدهای مالیاتی برویم و دست به یک اصلاحات اساسی در باز توزیع ثروت بزنیم.»
شقاقی شهری در پایان افزود: «بسیاری از شرکتها و نهادها و واردکنندگان اساسی، مالیات پرداخت نمیکنند و درآمدهای مالیاتی کشور بسیار محدود است. البته نمیتوان این مالیاتها را از توده مردم دریافت کنیم که آنها بیشترین فشار را از وضعیت موجود تحمل میکنند. ما باید پایههای مالیاتی جدید تعریف کنیم. واقعیت این است که در اقتصاد ایران میتوان بیشتر از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی داشت. این درحالی است که ما در حال حاضر نصف این عدد را مالیات دریافت میکنیم که دقیقا ثروتمندان و ابرطبقهها مالیات خود را پرداخت نمیکنند؛ لذا حاکمیت باید به این سمت و سو برود که جلوی فرارهای مالیاتی را بگیرد و پایههای جدید تعریف کند.»