سفر های اخیر دکتر ظریف به کشورهای اروپایی بلژیک، نروژ و دست آخر فرانسه و استقبال مقامات ارشد این کشور ها از وزیر خارجه کشورمان، در وهله اول این پیام را به جهان مخابره کرد که درست بر عکس سیاست های تحریمی و تخریبی دولت آمریکا، نه تنها قدرت های جهانی از سیاست تحریم ظریف […]
سفر های اخیر دکتر ظریف به کشورهای اروپایی بلژیک، نروژ و دست آخر فرانسه و استقبال مقامات ارشد این کشور ها از وزیر خارجه کشورمان، در وهله اول این پیام را به جهان مخابره کرد که درست بر عکس سیاست های تحریمی و تخریبی دولت آمریکا، نه تنها قدرت های جهانی از سیاست تحریم ظریف آمریکا استقبال نکردند؛ بلکه خواستار تداوم منطق مذاکره و دیپلماسی با ایران هستند.
ظریف زبان دیپلماتیک ایران در صحنه جهانی است و قدرت های اروپایی با استقبال از دیدار با او ، نشان دادند که حاضر به شرکت در کار و زار ضد ایرانی ترامپ نیستند. معناداری این اتفاق از آنجاست که در ماه گذشته میلادی، وزارت خزانه داری آمریکا به دستور ترامپ، نام ظریف را در فهرست تحریم ها قرار داد. دولت آمریکا با این حرکت در تلاش است که موتور محرکه دیپلماسی ایران در صحنه جهانی راکند و ضعیف سازد. اما برآیند رویدادها وحوادث خلاف خواسته آمریکا رقم خورد. قدرت های جهانی وحتی همپیمانان آمریکا رفتار کاخ سفیدرا به عنوان رفتاری غیر معمول و خارج از عرف و نزاکت بین المللی قلمداد کردند و اجرای آن را غیر ممکن و نافی صلح و امنیت جهانی برشمردند .
از سوی دیگر ظریف هم نه تنها سفرهای دیپلماتیک را به کشورهای منطقه و اروپا کم نکرد بلکه با برنامه ای منسجم و با راهبردی روشن، رایزنی های منطقه ای و بین المللی اش را شدت بخشید. به نظر می رسد سفر به کویت و قطر و پس از آن سفر به اروپا در همین راستا صورت گرفت و اوج این تور دیپلماتیک دیدار با مکرون رئیس جمهوری فرانسه بود. به هر ترتیب دیدار با عالی ترین مقام اجرایی فرانسه، این پیام را برای تندروهای واشنگتن داشت که ظریف چه جایگاه دیپلماتیک و وزن تاثیرگذار در مناسبات بین المللی دارد.
با این مقدمات رفتار آمریکا علیه ظریف صرفا باعث خدشه داری بیشتر اعتبار آمریکا شدچنانچه معمول هم نیست که یک شخصیت رسمی آن هم در مقام رئیس دستگاه دیپلماسی مورد تحریم واقع شود. تصمیم بی سابقه و غیر معمولی که خوشبختانه با هوشمندی دولت ایران منجر به اثبات حقانیت بیشتر ایران در صحنه جهانی شد.
نکته مهم دیگری که باید بدان اشاره داشت، اینکه آمریکا در دوره ترامپ با افت اعتبار و حیثیت بین المللی مواجه است. در یک کلام جهان از آمریکا مثل گذشته حساب نمی برد.
رفتار های شومنی و نمایشی ترامپ، دیگر برای رهبران جهان خسته کننده شده است. چه بسا که اخیرا در اقدام دولت محلی جبل الطارق و انگلیس هم شاهد این رویکربوده ایم.
به رغم درخواست های مکرر ترامپ، انگلیس نفت کش بزرگ ایرانی را رفع توقیف کرد و حاضر نشد بیش از این، هزینه های سیاست های جاه طلبانه و افراطی ترامپ را متحمل شود.
باید توجه داشت که امروز هم اگر در موضوع تحریم ها کشورها با آمریکا همراهی می کنند؛ این همراهی از سر رضایت نیست بلکه کشورها به سبب ترس از مجازات های اقتصادی حاضر به اجرای نظام تحریم ها شده اند. طبیعی است که این روند در بلندمدت باعث زوال بیشتر آمریکا و دروی گزینی متحدان این کشور خواهد شد. رفتار سه ساله ترامپ نشان داده که وی تحت هیچ چارچوب و قاعده بین المللی قرار نمی گیرد.
برای همین امروز همه نگران سیاست های ترامپ هستند چنانچه گویی در یک مخمصه گیر افتاده اند. برای نمونه اخیرا درخواستی از سوی ترامپ به دولت دانمارک داده شد که واقعا تعجب اروپایی ها را برانگیخته است.
ترامپ خواستار خرید جزیره گریلند شد و باعث تداعی این معنا گردید که مثلا کشوری به آمریکا بگوید که فلان ایالت ات را چند می فروشی!؟ ترامپ با اینکه رئیس جمهوری آمریکاست و شخصیت حقوقی دارد اما متوجه جایگاه و رفتارش نیست. همان روحیه خیابانی ملک بازی را دارد و فکر می کند در کسوت ریاست جمهوری ها قادر به انجام معاملات تجاری و زمینی است. به هر روی امروز جهان با پدیده ترامپیسم مواجه است و اغلب کشورها با این پدیده مشکل و مسئله دارند.