گفتارنامه: سید محسن امامیفر روزنامهنگار و پژوهشگر روابط بینالملل در پایگاه دیپلماسی ایرانی در خصوص پاندمی کرونا و تاثیر آن بر نظم بینالملل نوشت:
پاندمی کرونا در جهان بیش از دو سال است که تاثیرات بسیار زیادی بر زندگی شخصی و اجتماعی مردم داشته است. اما این تاثیرات، حوزه سیاسی امنیتی در سطح نظام بینالملل را نیز متاثر نموده است.
حتا میتوان این ادعا را داشت که نظم موجود جهانی بر اثر پاندمی کرونا با تغییراتی مواجه شده است.
سوال اساسی در این مقاله این است که شیوع کرونا، تغییری در نظم و روندهای بین المللی ایجاد نموده است؟
ابتدا دو نظم بینالملل حاکم در چند قرن گذشته را بررسی اجمالی نماییم. پس از معاهده وستفالی در سال ۱۶۴۸ میلادی با دو نوع نظم بینالملل مواجه هستیم:
۱- “نظم دولتمحور” که بر پایه اصول دولت محوری، بقا و خودیاری و بر پایه ارزشهایی همچون استقلال، حاکمیت ملی، قدرت ملی، امنیت ملی و منافع ملی استوار است.
۲- “نظم لیبرال و جهانمحور” که پس از جنگ دوم جهانی ایجاد شد و تا به حال به رهبری ایالات متحده آمریکا ادامه داشته است. در این نظم، دولتها بر پایه منافع مشترک، همگرایی، همکاری و وابستگی متقابل، یک نظم فرادولتی و لیبرال بنا نهادند.
نظم بینالملل لیبرال و جهانمحور با وجود دستاوردهای قابل توجه از جمله تاسیس سازمانهای بینالمللی، به دلیل وضعیت آنارشیک خود و فقدان اقتدار نتوانست پاسخ مناسبی به بسیاری از بحرانها بدهد. گسترش تروریسم جهانی و عدم حل این بحران، مصداقی برای این مدعاست.
در خصوص بحران کرونا و تاثیر آن بر نظم بینالمللی نظریات متفاوتی وجود دارد. در ادامه دو جریان اصلی را بررسی میکنیم.
جریان اول لیبرالهای محافظهکار هستند که معتقد به نظم لیبرال جهانمحور میباشند. این جریان معتقد است که بحران کرونا باعث ایجاد تغییر و تحولات جزئی در نظام بینالملل میشود اما نمیتوان آن را به عنوان یک نقطه عطف ژئوپلیتیک در نظر گرفت.
ژوزف نای از صاحبنظران معروف این جریان بر این باور است که بحران کرونا بعید است تأثیرات شگرفی در نظام بینالملل در پی داشته باشد. نای در این شرایط بر تقویت و ادامه نظم بین المللی لیبرال به رهبری آمریکا تاکید می کند.
لیبرالهای محافظهکار تنها راه حل برونرفت از بحران فعلی کرونا را تقویت همکاریهای بینالمللی و پرهیز از ناسیونالیسم و راستگرایی می دانند.
جریان دوم، جریان رئالیسم است. واقعگرایان معتقدند که با بحران کرونا، رویکرد دولتگرایی تقویت گردیده و قدرت دولتهای ملی در جهان افزون میشود و در مقابل جهانی شدن لیبرال مبتنی بر وابستگی متقابل کشورها نیز تضعیف خواهد شد.
بر اساس دیدگاه واقعگرایان به رغم ضرورت همکاریهای بینالمللی در مواجهه با بحران کرونا، دولتها بر پایه منطق خودپرستی و استقلال خود در دستیابی به این همکاریها ناکام هستند.
به طور مثال کشورهای توسعه یافته و پیشرو در ساخت واکسن کرونا، با وجود واکسن مازاد پس از واکسیناسیون مردم خود، حاضر به توزیع این واکسن میان کشورهای ضعیف و فقیر جهان سوم نشدند. این کشورها با وجود اعتقاد به رویکرد جهانگرایی در حل بحرانها، بر اساس منطق خودپرستی و سودمحوری، به اصول نظم بینالملل لیبرال در راستای مقابله سراسری با کرونا جهت ریشهکن کردن آن، عمل نکردند.
استفان والت از نظریه پردازان برجسته واقعگرا معتقد است که بر خلاف برخی از پژوهشگران که طی سالهای اخیر در مورد کاهش نقش دولتها و جایگزینی آنها با سازمانهای بینالمللی و نیروهای اجتماعی نظریهپردازی کردهاند، بحران کرونا بار دیگر نشان داد که هنوز هم دولتها، یگانه بازیگر اصلی برای حفظ امنیت و جان مردم خود هستند. همه گیر شدن کرونا می تواند دولتها را که هم اکنون نیز دیگر تمایل چندانی به پیمودن روند جهانیشدن ندارند و سعی در ارتقای استقلال خود دارند بیش از پیش از مسیر جهانی شدن خارج کند.
بررسی نحوه مقابله کشورهای مختلف با بحران کرونا نشان میدهد که تحولات مهمی در نظام بینالملل در حال رخ دادن است و ادعای واقعگرایان مبنی بر تقویت نظم دولتمحور و تضعیف نظم بینالملل لیبرال و جهانمحور درست میباشد.
به طور مشخص بحران کرونا، پایه های اصلی دولتهای لیبرالدموکرات جهان را تضعیف کرده است.
بحران کرونا، آزادیهای فردی که بنمایه اصلی ایدئولوژی لیبرالیسم میباشد را از طریق قرنطینه و کنترل های فردی و اجتماعی برای توقف شیوع کرونا، تا حدود زیادی هرچند به صورت مقطعی از میان برد.
از سوی دیگر بر خلاف اصول لیبرالیسم اقتصادی، شاهد ورود دولتها به مسائل اقتصادی در نقش یک دولت حمایتگر رفاهی هستیم. تعطیلی بسیاری از کسبوکارها به دلیل محدودیتهای شدید و حمایت مالی و معیشتی از آنها مصداق این امر است.
به عقیده نویسنده، پاندمی کرونا و تاثیرات بسیار مخرب آن به دلیل وابستگی متقابلی که نظم بینالملل لیبرال در طول زمان میان دولتها و ملتها شکل داده، از پیامدهای نظم جهانمحور است.
بحران کرونا نشان داد، دولتها در مواجهه با بحرانهای جدید یا به سازمانهای بینالمللی بدبین هستند و یا این سازمانها به رغم خدماتِ بسیار زیاد خود حتا در مواجهه با پاندمی کرونا، در راستای مقابله با آن در سطح جهانی ناموفق بودهاند.
این موضوع، دولتها را به سوی خودیاری که یکی از مهمترین اصول نظم بینالمللِ دولتمحور است جهت مقابله با بحرانهای جدید سوق داده است.
در واقع میتوان گفت که کرونا، با نمایان کردن پاشنه آشیلهای نظم بینالملل لیبرال، این نظم را که بر پایه جهان گرایی استوار است، تضعیف کرده و نظم بین المللی دولت محور را تقویت کرده است.