محمد قلی یوسفی تحلیلگر مسایل اقتصادی در گفتوگو با گفتارنامه در پاسخ به این سوال که همه مشكلات را به تحریم ربط بدهیم، منطقی است یا خیر؟ اظهار داشت: قبل از جواب دادن به این سوال، لازم است تاكید نمایم كه اساسا دولتها وظیفه دارند آسایش و آرامش مردم را تامین كنند. پس مردم میتوانند این پرسش را داشته باشند كه اساسا چرا تحریم میشویم یا اینكه این توقع را مطرح كنند كه حاكمیت ساز و كاری را تعیین كند كه مراودات مان با نظام بین الملل به آن ها فشاری وارد نكند. مشخصا درباره این كه آیا میتوانیم همه مشكلات را مرتبط با تحریم بدانیم، باید گفت پدیدههایی چون سوء مدیریت و فساد هم در نابسامانی و شلختگی اقتصادی سهم پررنگی دارند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه سخنانش گفت: پس میتوان به این نتیجه رسید، سیستم تصمیمگیری برای سامان دادن به شرایط مردم، هم باید نگاهی تعاملی به دنیا داشته باشند و هم اینكه تصمیم گیری هایی منطبق بر واقعگرایی و البته توام با فساد ستیزی و شفافیت داشته باشد تا بتواند كشور را در مسیر توسعه و پیشرفت به پیش ببرد.
وی همچنین تصریح كرد: همانطور كه اشاره كردم، لازم است تحركات دیپلماسی را به گونهای مدیریت كنیم كه بتوانیم در بازار جهانی اقتصاد حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم. پس اینكه دولتها در رابطه با همكاری و تعامل با كشورهای جهان چه رویكردی داشته باشند، اهمیتی اجتنابناپذیر دارد. همچنین لازم به تذكر میدانم، اداره بخشهای مختلف اعم از اقتصاد، به این نیاز دارد كه بر اساس نیازهای جامعه تصمیمگیری شود. یعنی دولتها مكلف به تامینِ آرامش و آسایش مردم هستند و اگر این «مهم» محقق نشود، هیچ دست آورد دیگری را نمیتوان نشانهای از كارآمدی نظام تصمیمگیری قلمداد كرد.
یوسفی در ادامه افزود: متاسفانه باید بگویم، دولتها به هر بحث و موضوعی اهمیت میدهند، به جز مردم. به همین دلیل روی درآمدهای نفتی تمركز میكنند و با هزینه كردن دلارهای نفتی برای واردات، این ذهنیت را به جامعه القاء میكنند كه به فكر مردم هستند. دقیقا به همین دلیل با قرار گرفتن در حالت تحریم، درآمدها افت فاحشی پیدا میكنند و محدودیتهای زیادی به قشرهای مختلف مردم تحمیل میشود. جالب این است، تكیه ۱۰۰ درصدی به درآمدهای نفتی در شرایطی است كه میدانند ایران همیشه سایه تحریم را بالای سر خود احساس میكند.
یوسفی تاكید كرد: در واقع دولتهای ایران به مصرف گرایی عادت دارند و به همین دلیل نفت را میفروشند و درآمدش را صرف هزینههای جاری میكنند. یعنی تاسیس و راهاندازی كارخانهها و مجموعههای اقتصادی زمانبر است و به ریسك زیادی احتیاج دارد. پس دولتها نفت را میفروشند و درآمدش را خرج میكنند. این در حالی است كه اصرار به تكیه ۱۰۰ درصدی به نفت، آینده كشور را تهدید میكند. اما از آنجایی كه دولتها فقط به دوره ۴ ساله یا ۸ ساله خود فكر میكنند، حاضر به سرمایهگذاریهای طویلالمدت نیستند و فقط «امروز» را میبینند. خب! در چنین حالتی همچنان نفت را میفروشند و بدون این كه آینده نگری داشته باشند، پولش را خرج میكنند.
محمد قلی یوسفی در پایان سخنانش اظهار داشت: وابستگی شدید به نفت سَم است.