گفتارنامه: رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹ دو توافقنامه دریایی و همکاری امنیتی و نظامی با فائز السراج، نخستوزیر دولت پیمان ملی لیبی “ ” GNA امضا کرده و در دهم دسامبر نیز آمادگی کشورش برای اعزام نیروی نظامی به لیبی را در صورت درخواست لیبی اعلام کرده است.
هدف اقتصادی در تفاهم نامه دریایی را می توان در تعیین مرز دریایی در دریای مدیترانه بین جنوب غربی ترکیه و شمال شرقی لیبی لحاظ کرد که درصورت اجرا می تواند در راستای منافع گاز دریایی ترکیه باشد و تفاهم نامه دیگر برای گسترش امنیت و همکاری های نظامی را نه تنها راه نجات حیاتی برای دولت پیمان ملی لیبی در مقابله با ژنرال حفتر، فرمانده ارتش ملی لیبی “LAN”بلکه جاه طلبی اردوغان برای قرارگیری در مسیر استراتژی بزرگی که می تواند ترکیه را به عنوان یک قدرت منطقه ای و حتی یک قدرت جهانی در حال ظهور شناسایی کند.
مدیترانه به معنای دریای میان سرزمین ها پیوند دهنده سه قاره آسیا و اروپا و آفریقا بوده و ترکیه قوی ترین قدرت منطقه ای در دریای مدیترانه شرقی طی یک دهه گذشته تلاش کرده تا نوعی از حضور هژمونیک منطقه ای را در این دریا بر اساس قوانین بین المللی و کنوانسیون حقوق دریاها برقرار کند. امضای دو تفاهم نامه با مقامات طرابلس تجلی آشکار الگویی برای این حضور است که می توان از دو جنبه ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک بدان پرداخت.
به لحاظ ژئواکونومیک معمای تعیین مرز دریایی به افزایش سهم گاز طبیعی در سبد انرژی کشورهای عمده مصرف کننده بر می گردد که منجر به تغییر ژئوپلیتیک انرژی از نفت به گاز شده است. بنابراین منابع عظیم گازی در مدیترانه می تواند بخش مهمی از تغییر ژئوپلیتیک انرژی باشد که ترکیه درصدد اجرای آن است.
روسیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان انرژی جهان با ذخایر عظیم گاز طبیعی می خواهد موقعیت خود را در معادلات انرژی در مدیترانه شرقی تقویت کند. حضور ناوگان روسی در منطقه نشانگر برنامه روسیه برای ایفای نقش فعال در معادلات انرژی منطقه است. حمایت روسیه از حکومت اسد را می توان بخشی از دیپلماسی فعال مسکو در منطقه دانست. روسیه پس از کنترل سوریه با ابقای رئیس جمهور بشار اسد و استقرار پایگاه های نظامی دائمی در داخل و خارج از سواحل این کشور این پتانسیل را دارد که با توجه به حمایت مسکو از ژنرال حفتر وارد صحنه سیاسی لیبی شود تا دومین نظام مدیترانه ای حامی خود را تأسیس کند. اما موقعیت جغرافیایی لیبی در همجواری با ترکیه از یک سو و توانایی های رقبای منطقه ای ترکیه به ویژه نیروهای دریایی و هوایی مصر محیط پیچیده و پر مخاطره ای را ایجاد کرده که نقش بازدارندگی دراستراتژی نظامی روسیه ایفا می کنند.
برای ایالات متحده کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه و افزایش واردات گاز طبیعی مایع (LNG) از ایالات متحده از جمله اهداف مهمی است که نقش موثری در دیپلماسی انرژی ایالات متحده با اتحادیه اروپا دارد. بنابراین حضور نظامی ایالات متحده برای حمایت از متحدین خود اسرائیل، قبرس و یونان و مقابله با مداخلات روسیه در منطقه را توجیه می کند. برای نمونه می توان به درخواست ایالات متحده از قبرس برای نقض توافق نامه سال ۲۰۱۵ که به کشتی های نظامی روسیه اجازه دسترسی به بنادر قبرس را می دهد، اشاره کرد.
بازار انرژی اتحادیه اروپا همواره مورد هدف روسیه و آمریکا بوده و اگر دریای مدیترانه منابع انرژی اروپا را تأمین کند، برای هیچ یک از این دو خبر خوبی نخواهد بود.
تلاش های اروپایی برای تنوع بخشیدن در منابع تامین گاز طبیعی و عدم تمرکز به یک منبع خاص خصوصا روسیه این امکان را برای ترکیه فراهم آورده تا بتواند با تامین منابع گازی دیگر استراتژی مبنی بر “تبدیل شدن به یک قدرت مرکزی در انرژی” را پیش ببرد. خط لوله گاز ترانس آناتولی (TANAP) که گاز طبیعی را از جمهوری آذربایجان به سمت اروپا می برد، کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه را میسر می کند. این تنوع سازی در مسیرهای انتقال انرژی، نقش ترکیه را در امنیت اقتصادی کشورهای تامین کننده انرژی در خاورمیانه و آسیای میانه و کشورهای مصرف کننده انرژی اروپایی ارتقا می بخشد.
به لحاظ ژئوپلیتیک در این منطقه جغرافیایی توازن قدرت نیز به اندازه منابع انرژی حائز اهمیت بوده، آن گونه که قدرت های بزرگ فعالیت نظامی خود را در سال های اخیر افزایش داده اند. بر این اساس این منطقه در حال ورود به مرحله جدیدی از رقابت میان قدرت ها است و ترکیه را واداشته تا با افزایش توان دریایی به تقویت نیروی دفاعی خود بپردازد. اردوغان در رزمایش میهن آبی در اواخر فوریه ۲۰۱۹ با نمایش توانایی های نیروی دریایی در آمادگی دفاعی، سرمایه گذاری در توسعه خطوط دریایی و تامین مسیرهای انرژی ظرفیت های ترکیه را برای توازن قدرت نشان داده بود.
همچنین برای اردوغان مدیترانه شرقی به لحاظ تاریخی دریای داخلی ترکیه بوده و آن را در مرکز استراتژی آینده آنکارا در قبال منطقه قرار می دهد. این امر پایش یک خط دفاعی استراتژیک در مواجهه با تهدیدات دیگر کشورهای ساحلی را طلب می کند. رزمایش های نظامی به رهبری مصر که توسط یونان و اسرائیل حمایت می شوند، از این دست تهدیدات محسوب می شوند. حمایت نظامی اردوغان از دولت پیمان ملی در لیبی می تواند جبهه ترکیه را در مقابله با تهدید این کشورها تقویت نماید.
هدف ترکیه برای اعزام نیروی نظامی به لیبی ایجاد زمینه ای است تا در یک سطح استراتژیک در مقابل حاکمیت ارضی و نفوذ مصر و یونان قرار گیرد. مصر بازیگر هژمونیک منطقه دارای مرز مجاور با لیبی در سواحل جنوبی مدیترانه بوده و لیبی را عمق استراتژیک خود دانسته و پیوستن طرابلس را به جبهه رقیب ترک خود برنمی تابد. ترکیه برای بدست اوردن یک ساحل استراتژیک در این دریا با یونان و قبرس که عمق استراتژیک دریایی در دریای مدیترانه شرقی هستند، رقابت می کند. یونان و قبرس که مدتهاست با ترکیه اختلافات دریایی و ارضی دارند، توافق نامه میان ترکیه و لیبی را به علت نقض قوانین بین المللی دریا باطل می دانند.
همزمانی تشکیل مثلث انرژی یونان، اسرائیل و قبرس در توافق نامه ای برای ایجاد یک خط لوله ۶ میلیارد یورویی شرق مدیترانه در آتن با جلسه قانونگذاران ترکیه در پارلمان برای تایید لایحه ای جهت استقرار نیروهای ترکیه در لیبی، بازی رقابت قدرت ژئواستراتژیک در منطقه را آشکار می سازد.
روابط دفاعی فزاینده بین ایالات متحده و یونان که با در اختیار گذاشتن تجهیزات، آموزش پیشرفته و امکانات استراتژیک مانند پایگاه هوایی و دریایی ترکیبی در خلیج سویدا در کرت در شرایطی که روابط آمریکا با ترکیه پس از اخراج ترکیه از برنامه جنگنده F-35 با خرید موشک های پیشرفته S-400 روسی آسیب دیده، به این رقابتها دامن می زند.
به نظر میرسد توافق نامه های میان ترکیه و لیبی چه به صورت ایجاد یک کریدور اقتصادی دریایی و چه به صورت اعزام نیروی نظامی ترکیه به لیبی می تواند آغازی برای مهندسی معادلات ژئوپلیتیک در مدیترانه توسط اردوغان باشد.