۳۹ سال پس از روزی که جیمی کارتر، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا روابط سیاسی و بازرگانی خود را با ایران قطع کرد، خلف جمهوریخواه او سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای به اصطلاح تروریستی قرار داد. کارتر در همان سال به دلیل ناتوانی در حل بحران گروگانهای امریکایی در تهران در انتخابات […]
۳۹ سال پس از روزی که جیمی کارتر، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا روابط سیاسی و بازرگانی خود را با ایران قطع کرد، خلف جمهوریخواه او سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای به اصطلاح تروریستی قرار داد.
آنچه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی امریکا با تصمیم دیروز انجام داد تکرار ادعاهایی است که تمام جانشینان کارتر داشتند اما این بار نیروی رسمی و مردمی یک کشور دیگر را در فهرست تروریستی خود قرار داده است. تکرار همان اشتباهی که امریکا سال ۱۹۹۷ درباره حزبالله لبنان انجام داد و نیروی مقاومت مردمی علیه اشغالگری صهیونیستی را تروریست خواند؛ همان نیرویی که امروز مورد اقبال قاطبه مردم لبنان و دارای کرسی در پارلمان این کشور و جریان اثرگذار سیاسی در تشکیل دولت است.
چطور میشود حزبالله لبنان جزو گروههای تروریستی باشد اما سازمانهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل که رسماً دست به ترور مبارزان فلسطینی میزنند، در حملات خود مرتکب جنایات جنگی میشوند و سابقه سیاه بلندبالایی در کشتار غیرنظامیان بیدفاع دارند، در آن فهرست جایی نداشته باشند؟ اصولاً فهرست تروریستی امریکا دارای چه اعتباری است وقتی هم نام داعش در آن است و هم مهمترین نیروی مقابله کننده با داعش؛ یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران؟ این چه لیست مضحکی است که در آن نام گروههایی مانند القاعده، طالبان و داعش و…دیده میشود که نشو و نضج و نشان آنها با حمایتهای سیاسی و نظامی خود امریکاییها بوده و اگر نبود پشتیبانیهای لجستیکی پنتاگون، نه چنین گروههایی شکل میگرفتند و نه به اقدام تروریستی دست میزدند؟ این چه فهرست مفتضحی است که حامیان گروهک تروریستی منافقین که افتخار سخنرانی در محافل آنها را دارند، برایش تصمیم میگیرند و اسم حذف و اضافه میکنند؟ آیا اقبال روزافزون مردم لبنان و منطقه به حزبالله لبنان خود بهترین گواه بیاعتباری لیست تروریستی نیست؟ آیا همین که کارتر هم حماس را تروریست نمیداند نشانه بیاعتنایی جریانات امریکا به چنین بازی مزورانهای با مفهوم «مبارزه با تروریسم» نیست؟
نهایت شناخت دولتمردان فعلی امریکایی از ایران این است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک گروه نظامی میداند؛ جریانی مردمی که همزاد انقلاب اسلامی است و همپای ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از آب و خاک و ناموس این مردم در دوره جنگ تحمیلی بود. جریانی که در طی دهههای اخیر با حزب بعث صدام مورد حمایت امریکا و القاعده و داعش دست ساز امریکا جنگید و هویت آن نه یک سازمان نظامی که دارای ماهیت مردمی است.
سردار قاسم سلیمانی امروز در تراز چند چهره نخست محبوب مردم ایران به گواه تمام نظرسنجیهای علمی و حتی غیردولتی است. محبوبیتی که بارها مورد اذعان مقامات و رسانههای امریکایی نیز بوده است. مگر همین سپاه نبود که امریکاییها با التماس درخواست کردند در بغداد کمربند سبز امنیتی ایجاد کند؟ همین سپاه نبود که بعد از ۱۱ سپتامبر که فرماندهان امریکایی در افغانستان میلرزیدند، به یاری نیروهای اتحاد شمال رفت تا کابل را فتح کند؟ تاریخ دوباره تکرار شده است.
ارتش اجارهای آل سعود و امارات پشت دروازه ریاض و دوبی و ابوظبی در حال لرزیدن است و نیروی اقدام سریع صلح ایران حرف اول را در منطقه میزند. اقدام دیروز کاخ سفید روسیاه، علیه سپاه نبود. تروریست خواندن کل ملت ایران بود و میتوان به تعبیر امام راحل از دونالد ترامپ پرسید: «ملت هشتاد میلیونی تروریست هستند؟!»