نقطه شروع اصلاحات اقتصادی/ رضا خسروشاهی
نقطه شروع اصلاحات اقتصادی/ رضا خسروشاهی
دولت به مدد پول رانتی نفت و بودجه‌ریزی غیر‌واقعی و البته دخالت در کوچک‌ترین حوزه‌ها سلطه بلامنازع در اقتصاد ایران پیداکرده است.

گفتارنامه: نقطه شروع اصلاحات اقتصادی در ایران کجاست؟ فقط کافی است در مهمانی‌ها و نشست‌ها فرصتی پیش آید تا دانش‌آموختگان اقتصادی و کسانی که دستی در اقتصاد این کشور دارند در معرض این پرسش قرار گیرند. بسیاری می‌خواهند بدانند چگونه می‌توان ایران را صاحب اقتصادی پیشرفته کرد. سال‌های سال بود که بسیاری از نظریه‌پردازان، حوزه فرهنگ را نقطه عزیمت اصلاحات اقتصادی می‌دانستند.

حتی وقتی مصائب و مشکلات یک حوزه به تفصیل بیان می‌شد در پاسخ به اینکه چه باید کرد گویندگان و مخاطبان پرسش می‌گفتند باید کار فرهنگی کرد. این جمله تا حدود زیادی کلیشه‌ای و نخ‌نما شده بود. زیرا بحث که به اینجا می‌رسید مستعمان و شنوندگان می‌دانستند کار نشدنی است. اما پس از سال‌ها کشمکش و منازعه می‌توان به این پرسش به گونه‌ای دیگر پاسخ داد که شاید از حوزه فرهنگ شروع شود، اما به دور از کلیشه‌های رایج و انتزاعی.
در این چارچوب اصلاحات اقتصادی ایران باید اقدام به تعیین جامعه هدف کند. البته سال‌هاست که اقتصاددانان و اقتصادخوانده‌ها به دنبال علاج مریضی هستند که حاضر نیست پا به مطب آنان بگذارد. مریضی که خود را بی‌نیاز از طبیب می‌داند «دولت» است؛ بنابراین بهتر است اقتصاددانان و دغدغه‌مندان اقتصادی، جامعه هدف و تاکتیک خود را تغییر دهند.
به نظر می‌رسد در این تغییر جامعه هدف و تاکتیک که نقطه شروع اصلاحات اقتصادی است، باید مشکل اصلی اقتصاد ایران به زبان ساده برای مردم به عنوان یکی از ذی‌نفعان اصلی کشور تبیین شود. از سویی مردم در یک رفتار توده‌ای افراطی گرفتار شده‌اند و نمی‌توانند وضع موجود را تحلیل کنند. اینکه نهایتا اصلاحات قرار است زندگی تک تک افراد را چگونه تغییر دهد، برای مردم در سطح خرد مشخص نیست. پیچیدگی‌های سطح کلان هم مانع این بوده که مردم نحوه اثر این سیاست‌ها را در زندگی خود به وضوح لمس و درک کنند.
تبیین عمومی این مزیت را دارد که مردم را متوجه کند مسائل روزمره و گذشته آنان نشأت گرفته از چه مشکلاتی است. شاید این تبیین سرمایه‌ای برای مصلحان باشد تا با تکیه بر آن از دولت‌ها مطالبه اصلاح اقتصادی داشته باشند؛ بنابراین هیچ اصلاحی بدون حمایت محکم مردمی قابل اجرا نیست و در هیچ‌جا نیز به فرجام نرسیده است. اما مخاطب امکان دارد سوال کند اصلا مشکل اقتصاد ایران چیست که مردم باید بدانند؟ جامعه مخاطب این سوال، صاحب‌نظران و دانشمندان عرصه اقتصادی هستند.
بدون تردید سال‌ها تحقیق در این حوزه آنان را به این وقوف رسانده که مشکل کجاست. اما تو‌در‌تویی مشکلات موجب شده برخی در تشخیص منشأ دچار خطای دید شوند. مشکل اقتصاد ایران از گذشته‌های دور تا امروز عدم درک لزوم انقطاع بودجه دولت از عواید نفت است.
همین عامل باعث کج‌فهمی در مفهوم درآمد و به‌تبع آن ایجاد درآمد موهومی شده است. بر اساس این رویه دولت به مدد پول رانتی نفت و بودجه‌ریزی غیر‌واقعی و البته دخالت در کوچک‌ترین حوزه‌ها سلطه بلامنازع در اقتصاد ایران پیداکرده است. این‌گونه سیاست‌گذاری باعث ناترازی شدید بودجه و استقراض مداوم از نظام بانکی شده است. به نظر اگر این مساله درک و به درستی تبیین شود، آن وقت می‌توان خشت اول اصلاحات را به درستی بنا گذاشت./ دنیای اقتصاد