پاسخ علی اکبر محتشمی پور به برخی شبهات در مورد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام
پاسخ علی اکبر محتشمی پور به برخی شبهات در مورد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام

عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با اشاره به نامه امام در ۲۵ تیر ماه سال ۶۷ خطاب به مسئولین کشور، تأکید کرد: امام اصولا قائل به تمرکز قدرت در یک فرد نبودند. واقعا معتقد به تفکیک و استقلال قوا بودند و حتی بخشی از اختیارات رهبری خودشان را هم که در اصل ۱۱۰ قانون […]

عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با اشاره به نامه امام در ۲۵ تیر ماه سال ۶۷ خطاب به مسئولین کشور، تأکید کرد: امام اصولا قائل به تمرکز قدرت در یک فرد نبودند. واقعا معتقد به تفکیک و استقلال قوا بودند و حتی بخشی از اختیارات رهبری خودشان را هم که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی تصریح شده را به مسئولین مربوطه تنفیذ کردند؛ و کاملا به نظر کارشناسان نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه داشتند و در تصمیم گیری های خود حتما نظرات کارشناسی را رعایت می کردند.

به گزارش گفتارنامه، مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور وقت را که به مناسب سالروز اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران انجام شد در ادامه می خوانید:

نظر شما در خصوص برخی نقل قول ها که مبنی بر پشیمانی امام از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وجود دارد، چیست؟ آیا واقعا امام پس از هجوم مردم به جبهه ها، فرموده بودند، «اگر می دانستم مردم این گونه به جبهه ها می آیند، قطعنامه را قبول نمی کردم»؟

من نمی دانم چه کسی این عبارت را از امام نقل کرده است، اما باید توجه کنیم جمله ای که می خواهد به حضرت امام نسبت داده شود باید مستند باشد. یعنی امام در اعلامیه و یا سخنرانی آن را فرموده باشند و یا اینکه مثلا یکی از مسئولین و مقاماتی که مورد اعتماد امام و مردم هست در یک جلسه خصوصی شنیده باشد. خود حضرت امام هم در وصیت نامه خود فرموده بودند که اگر کسی ادعای سخنی از من کرد، باید در گفتار و یا نوشتار من باشد و به این گونه که کسی بخواهد شفاهی از قول من چیزی را نقل کند مورد پذیرش نیست.

بر این اساس، در مورد این مسأله اگر مستند مشخصی در بیان، قلم و یا تصویر حضرت امام وجود نداشته باشد، قابل استناد نیست. به علت اهمیت بحث، هرکسی چنین موضوعی را مطرح می کند. ممکن هم هست که امام در یک جلسه خصوصی چنین فرمایشی را داشته اند. ولی من کسی را ندیده ام که مدعی باشد امام در فلان جلسه این مطلب را فرموده باشند.

اما آنچه را که من شاهد و ناظر بودم، جلسه ای بود که ۲۶ تیر ماه در ساختمان ریاست جمهوری برگزار شد و حدود ۴۰ نفر از شخصیت های لشکری و کشوری و مقامات مذهبی و فرهنگی که امام تعیین فرموده بودند در آنجا گرد آمده بودند. حضرت امام نامه بسیار مهمی را خطاب به این جمع نوشته بودند که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد آقای خمینی آن نامه را قرائت کردند.

در آن جلسه که از صبح شروع شد و تا غروب آفتاب ادامه پیدا کرد، بحث های مختلفی صورت گرفت. بعد از قرائت قرآن و صحبت های ریاست جمهوری وقت، مرحوم حاج احمد آقا خمینی نامه حضرت امام را قرائت کردند. من فرازی از آن نامه را که در آن جلسه یادداشت کردم برای شما می خوانم. در این نامه اصلا اشاره و صحبتی در مورد این شایعه ای که شما از آن صحبت کردید وجود نداشت. علت پذیرش قطعنامه توسط امام مشخصا در این نامه ذکر شده است. چیزی که به عنوان حضور و یا عدم حضور مردم در جبهه ها به عنوان تمام و یا بعضی از علل پذیرش قطعنامه نیست.

اینجا باید به عنوان مقدمه بگویم که امام اصولا قائل به تمرکز قدرت در یک فرد نبودند. واقعا معتقد به تفکیک و استقلال قوا بودند و حتی بخشی از اختیارات رهبری خودشان را هم که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی تصریح شده، به مسئولین مربوطه تنفیذ کردند؛ و کاملا به نظر کارشناسان نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه داشتند و در تصمیم گیری های خود حتما نظرات کارشناسی را رعایت می کردند.

در مقدمه نامه ای که حضرت امام شنبه ۲۵ تیر ماه نوشته اند: «با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات علیهم اجعمین حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می ‌باشند، صریحاً اعتراف می‌ کنند که ارتش اسلام به این زودی ‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی ‌دانند و با قاطعیت می ‌گویند که یک دهم سلاح‌ هایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده ‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی ‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌ های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می ‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح ‌های شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می ‌نمایم».

این مطلب خیلی روشن است. اگر بنا بود که موضوع حضور و یا عدم حضور باشد، قاعدتا باید در این مقدمه ذکر کرده باشند. البته حضرت امام در ادامه جملات و نکاتی از نامه فرمانده سپاه را هم آورده که در فرمانده سپاه در قسمت هایی از آن نوشته بودند که «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم». بعد اضافه کرده که «بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر… که از ضرورت‌ های جنگ در آن موقع است، داشته باشیم می‌ توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌ گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند».

حضرت امام در ادامه نوشته اند که «البته با ذکر این مطالب می‌ گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست».

آیا پذیرش قطعنامه با شعاری که چند روز بعد داده می شد که «جنگ، جنگ، تا رفع فتنه از جهان» مغایرتی ندارد؟

داستان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به معنای عقب نشینی از ایده های بلند انقلاب اسلامی و عدم مبارزه با ظلم، ستم، تبعیض و نژادپرستی و یا دفاع نکردن از مظلومین داخل و خارج از کشور نیست. یعنی حضرت امام آتش بس را قبول کردند و در یکی از نامه هایی که برای فرمانده سپاه نوشتند و در صحیفه امام هم وجود دارد، حضرت امام عبارت «ما به صلحی پایدار فکر می کنیم» را ذکر کرده اند؛ صلح پایدار آن جایی است که همه شرایط صلح در جهان فراهم باشد. ظلمی و ستمی نباشد، تجاوزی از سوی کشوری با دیگری نباشد و مردم و مستضعفین جهان بتوانند یک شرایط انسانی مشخصی را داشته باشند.

امام در آن نامه به فرمانده سپاه فرموده اند که «ضمن اینکه دنبال صلح پایدار هستیم، باید نیروهای ما در جبهه ها حضور فعال داشته باشند و جبهه ها همچنان از نیروهای رزمنده ما خالی نشود و حضور داشته باشند. چرا که استکبار جهانی و صدام کسانی نیستند که بشود به آنها اعتماد کرد». این امر نشان دهنده این است که اولا جبهه های ما سرشار از نیروها بودند و امام تأکید می کند که اینها باید باشند. ثانیا اینکه ما به دنبال صلح پایدار هستیم و آن این است که هر کشوری و هر ملتی باید به چارچوب های حقوق بشری که خودشان مدعی آن هستند پایبند باشد.

بنابر این معنای این مسأله این است که فتنه ای در جهان نباشد. پس ما باید آماده هر گونه تجاوز و فتنه از سوی فتنه گران باشیم. هیچ منافاتی ندارد که ما قطعنامه ۵۹۸ را قبول کنیم، به شرط اینکه صلح پایدار و عدم فتنه در جهان حاکم باشد. این دو مورد با همدیگر قابل جمع است.

چرا امام بعد از پذیرش قطعنامه غمگین بودند و حتی اجازه ملاقات نمی دادند؟

این هم ممکن است بیانگر احساسات شخصی برخی از افراد است. یعنی چون خودش غمگین بوده فکر می کند که امام هم غمگین بوده است. اینکه گفته شده بعد از پذیرش حضرت امام غمگین بودند و برنامه های خود را تعطیل کردند به هیچ وجه صحت ندارد. امام در طول ۱۰ سالی که بعد از پیروزی انقلاب حیات داشتند ملاقات های عمومی داشتند و خیلی مقید بودند که با مردم در ارتباط مستقیم باشند. اولا نامه های آنها را دریافت کنند و یا درخواست های آنها را ببینند. ولی به خاطر رسیدگی به مسائل مهم شخصی خودشان و یا مملکتی، هر از گاهی چند روز برنامه های عمومی و ملاقات های عمومی را تعطیل می کردند. یعنی هر دو سه ماه یک بار حضرت امام می فرمودند ملاقات های عمومی را تعطیل کنید و برنامه ای برای ایشان نگذارند. این مطلب اصلا ربطی ندارد به پذیرش قطعنامه و اینکه امام از موضوع پذیرش قطعنامه ناراحت بودند و به خاطر ناراحتی برنامه ها را تعطیل کردند.

به نظر شما مهمترین خصوصیت امام چه بود؟ و چه چیزی باعث شد قطعنامه را بپذیرند؟

من در خاطراتم به طور مفصل راجع به این موضوع گفته ام که امام واقعا یک شخصیت استثنایی و کاملا معتقد به امر حکومت مردمی بودند و به آحاد مردم احترام می گذاشتند. برای سرنوشت کشور هم بسیار دغدغه داشتند و اهمیت می دادند. شروع و همچنین پایان جنگ و قبول قطعنامه هم به خاطر مردم و حفظ حرمت جان، مال و ناموس مردم و هم دفاع از کیان سرزمین مقدس ایران بود. حضرت امام تمام این مسائل را لحاظ می کردند. هیچ گاه امام مستبد به رأی نبودند.

من یکی دو بار در مصاحبه ها گفته ام که بعد از فتح خرمشهر حضرت امام معتقد بودند که باید آتش بس برقرار شود و ادامه جنگ به مصلحت نیست. ولی اصرار برخی از مقامات و کارشناسان نظامی و سپاه باعث شد که امام فرمودند اگر نظر کارشناسی این است، طبق نظر کارشناسان امر عمل شود. بر این اساس، امام معتقد به نظر کارشناسی بودند و معتقد بودند که باید هم کشور و هم مردم حفظ شوند و اگر جنگی هست، برای حفظ حدود و صغور و جان و مال و ناموس مردم است؛ و اگر صلحی برقرار می شود باید صلح پایدار و رفع فتنه در منطقه و جهان باشد. اگر صلحی باشد که پشت پرده فریب، نیرنگ و شبیخون مجدد به مردم و کشور باشد امام به هیچ وجه زیر بار آن نمی رفتند.

لذا هشدارهای مکرر حضرت امام به همین خاطر بود که در صورت نقش آتش بس از طریق دشمن و فتنه جدید، باید نیروهای نظامی و انتظامی ما در آمادگی کامل باشند. بنابر این تمام اقدامات حضرت امام بر اساس اصول و مبانی قانونی، شرعی، انسانی و مردمی قرار داشت.